eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)💠
11.8هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
124 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 وضو با انگشتر ⁉️ آیا وضو گرفتن در حالی که انگشتر در دست باشد، صحیح است؟ ✅ اگر آب به تمام قسمت های زیر انگشتر (گرچه با چرخاندن آن) برسد، وضو صحیح است. 📚 @DasTanaK_ir
پیشرفت اولیا خدا از چیست؟ 📚 @DasTanaK_ir
حجت‌الاسلام دکتر قربانی مقدموجدان و قیامت.mp3
زمان: حجم: 4.58M
🎙هرشب یک آیه/ ۱۴۹ 🔹 موضوع: وجدان و قیامت (سوره قیامت آیات ۱_۵) چرا بعضی منکر قیامت می شوند؟ 🎙 حجت‌الاسلام دکتر قربانی مقدم 📚درس‌ها و سخنرانی‌ها👇 ✅ @ghorbanimoghadam_ir
💠ماجرای عجیب دعوای سگ و جوان در قبر💠 👈 این جریان از عجیب‌ترین اتفاقاتیست که در قبرستان تخت فولاد اصفهان اتفاق افتاده است که شیخ بهایی در کشکول خود به آن اشاره کرده و به گفته آیت الله ضیاءآبادی، امام خمینی ره نیز در جلسه درس اخلاق خود آن را بیان کرده است: 🔳شیخ بهایی نقل می‌کند: روزی در تخت فولاد اصفهان از مرد عارفی که اهل ریاضت بود پرسیدم آیا خاطره ای داری که برای من نقل کنی او فکر و تامّلی کرد و بعد گفت : ⭕️روزی همین جا نشسته بودم ، دیدم جمعیّتی جنازه ای را آوردند در آن گوشه قبرستان دفن کردند و رفتند. 💢 چندی نگذشته بود که احساس کردم بوی عطر خوشی به شامّه‌ام می‌رسد. به اطراف نگاه کردم دیدم جوانی خوش‌صورت و خوش لباس و خوشبو وارد قبرستان شد و فهمیدم این بوی خوش از اوست، آن جوان رفت کنار همان قبر و ناگهان دیدم آن قبر شکافته شد و آن جوان داخل قبر رفت و قبر به هم آمد. من غرق در تعجّب و حیرت شدم که خواب می‌بینم یا بیدارم. 💢 در همین حال، احساس کردم بوی بد و نفرت‌انگیزی به شامّه‌ام می‌رسد، دیدم سگی وحشت‌انگیز ، بدقیافه و بدبو وارد قبرستان شد. با عجله رفت کنار همان قبر، قبر شکافته شد و او داخل قبر رفت و باز قبر به هم آمد. من تعجّب و حیرتم بیشتر شد که چه صحنه‌ای دارم می‌بینم. ⛔️ لحظاتی گذشت، دیدم باز آن قبر شکافته شد و آن جوان زیبا در حالی که سر و صورتش خونین و لباس‌هایش پاره و کثیف شده بود از قبر بیرون آمد؛ خواست از قبرستان بیرون برود من دویدم جلو و او را قسم دادم که بگو تو که هستی و جریان چیست ؟ 💢 گفت : من اعمال نیک آن میّت هستم، مامور شدم پیش او بروم و تا روز قیامت با او باشم. آن سگ هم اعمال بد اوست که پس از من وارد قبر شد. ما با هم نمیتوانستیم بسازیم، با هم گلاویز شدیم و او چون از من قوی‌تر بود بر من غلبه کرد و با این وضع از قبر بیرونم کرد. 👹 حال آن سگ تا روز قیامت با او خواهد بود. ⭕️شیخ بهایی بعد از نقل این حکایت گفت: این حکایت، عقیده شیعه مبنی بر تجسم اعمال را تأیید می‌نماید 📕خزینه الجواهر، ص 541 / ماه رمضان فصل شکوفایی انسان در پرتو قرآن، آیت الله سیدمحمد ضیاء‌آبادی، جلد 2 صفحه 19 الی 22 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📚 @DasTanaK_ir
‍ ▪️‏چه‌کسی نام «ایران» را برگزید؟ امروز 18 خرداد زادروز سعید نفیسی، پژوهشگر، نویسنده، مترجم و تاریخ‌نگار ایرانی است. نفیسی از جمله شخصیت‌های مهم فرهنگی تاریخ یکصدسال اخیر ایران است که ابعاد زیادی از کارنامه او تاکنون ناگفته مانده است. از جمله اینکه شاید کمتر کسی بداند ‏در دی ماه 1313 به پیشنهاد او بود که نام کهن و باستانی ایران، به عنوان نام رسمی این فلات برگزیده شد و تاآن زمان کشورهای خارجی، ایران را «پرشیا» و «پرس» می‌خواندند. نفیسی در آن ایام در یادداشتی با تیتر «از این پس همه باید کشور ما را به‌نام ایران بشناسند» در روزنامه اطلاعات نوشت: «حق همین بود که ما از تمام دول اروپا خواستار شویم که این اصطلاح غلط را ترک کنند و مملکت ما را همچنان که ما خود همواره نامیده‌ایم ایران و منسوب آن را ایرانی بنامند. شکر خدای را که این اقدام مهم در این دوران فرخنده به عمل آمد و این دیاری که نخستین وطن‌ِ نژادآرای بوده است به همان نام تاریخی و باستانی خود خوانده شود.» 📚 @DasTanaK_ir
10.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاد دیدار شما😢 نور باشد سایه ای در پای دیوار شما کور بینا می‌شود با یاد دیدار شما دلتون را روانه مشهد کنید🌺 📚 @DasTanaK_ir
داناب (داستانک+نکات‌ناب)💠
یاد دیدار شما😢 نور باشد سایه ای در پای دیوار شما کور بینا می‌شود با یاد دیدار شما دلتون را روانه م
نور باشد سائلی در ظل دیوار شما کور بینا می شود با یاد دیدار شما با کلاف جان به بازار محبت بسته صف گشته صدها یوسف مصری خریدار شما می فروشد ناز دوزخ بر گلستان بهشت گر نسیمی آیدش از طرف گلزار شما از چه بنشستید با ما فرشیان تیره روز ای چراغ عرشیان خورشید رخسار شما چند روزی داشت هر کس نوبت جولان، ولی تا خدائی خدا، گرم است بازار شما سر خط آزادی خلق است در دست کسی کز دو عالم پا کشید و شد گرفتار شما نی عجب گر با همه خواری عزیزم کرده اید بوده از آغاز بنده پروری کار شما آسمان بر کف گرفته کاسه از خورشید و ماه گشته سرگردان گدای پشت دیوار شما بر شما آل محمّد (ص) تا صف محشر درود از همه خلق جهان و زحی دادار شما این کرامت بس که شسته دست از دار جهان گشته «میثم» خاک پای میثم دار شما ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم تا قیامت ای رضا جان سر ز خاکت بر ندارم منم خاک درت، غلام و نوکرت مران از در مرا، به زهرا مادرت رضا جانم رضا ... رضا جانم رضا رضا جانم رضا ... رضا جانم رضا (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇮🇷 *غزل سروده مقام معظم رهبری با صدای خود ایشان درباره امام زمان (عج) و یاران خراسانی* دلبستگی رهبری به شما یارانش را در شعر لمس کنید: *دلبسته یاران خراسانی خویشم* سرخوش ز سبوی غم پنهانی خویشم چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم در بزم وصال تو نگویم ز كم و بیش چون آینه خو كرده به حیرانی خویشم لب باز نكردم به خروشی و فغانی من محرم راز دل طوفانی خویشم یك چند پشیمان شدم از رندی و مستی عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم از شوق شكرخند لبش جان نسپردم شرمنده جانان ز گران جانی خویشم بشكسته‌تر از خویش ندیدم به همه عمر افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم هر چند *«امین»* بسته دنیا نی ام اما *دلبسته یاران خراسانی خویشم* (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
ادب اولیاء |@DasTanaK_ir یکی از محورهایی که می‌تواند در تدبرهای قرآنی مورد توجه قرار گیرد، ادب در کلام و گفتگو است. داستان خضر و موسی در قرآن، که درس‌های زیادی دارد، در این زمینه مثال زدنی است. حضرت خضر در مدتی که با حضرت موسی علیه السلام همراه بود کارهای عجیبی انجام داد که برای حضرت موسی قابل فهم نبود. پس از آنکه بنا شد از یکدیگر جدا شوند، راز کارهای خود را برای ایشان توضیح داد. ایشان سوراخ کردن کشتی را به خود نسبت داد (فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِیبَها) چون فقط تخریبی اتفاق افتاد و چیزی عاید صاحبان کشتی نشد. اصلاح دیوار را به خدا نسبت داد (فَأَرادَ رَبُّکَ) چون این قضیه خیر محض بود. اما قضیه قتل نوجوان را هم به خود و هم به خدا نسبت داد (فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ) چون از یک طرف قتلی ناخوشایند اتفاق افتاده ولی از سوی دیگر خدا به جای او فرزندی به پدر و مادرش عطا کرد که بسیار پربرکت بود. (دختری که از نسلش پیامبران زیادی مبعوث شدند). جناب خضر در اینجا جنبه شرّ را به خود و جنبه خیر قضیه را به خدای سبحان نسبت داد. 💬 محمد قربانی مقدم (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا