هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
🔹 توبحثایشبههدارواعتقادیکممیاری ⁉️
🔹 میخواییادبگیریچهحرفی
#شایعه استوچهحرفی#درست ⁉️
🔹 دنبالیکیمیگردیکه
بهسوالاتتجواببده⁉️
⚠️ رفیق بایدخودتو#پرورش بدی
تا هنجارهایفرهنگی
کشورهای#بیگانه روباورنکنی‼️
🔸 میخوایبدونیچجوری؟!
اونچیزیکهدنبالشیاینجاست↶
«پـاسـخبـهشبـهـاتوشایـعــات2023»
🔹 بیااینجاجوابهمهسوالاتتوبگیر ⬇️
-📖https://eitaa.com/joinchat/5701648C9536f328f0
شبـهـاتوسـوالاتـترو
بهاینایـدیمیتــونیبگـی👇
🆔@Mohaanna
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
🎈🎊 مسابقه بزرگ یک ون شبهه 🎈🎊
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🎁جوائز 👇
🔹 کمک هزینه سفر به#مشهد_مقدس🕌
🔸قابفرش متبرکحرمامام حسین(ع)💌
🔹قاب فرش متبرکحرم امام رضا(ع)💌
🔸#جوائز_نقدی 5 ،3 ،1میلیونریالی😍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⚠️جهت دریافت منبع و سوالات مسابقه به #کانال زیر مراجعه کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/5701648C9536f328f0
🔴برادرانوخواهرانحتما#شرکت کنید👆
🌹🇮🇷 حضور رهبر معظم انقلاب بر مزار شهید «آرمان علیوردی»
🔹حضرت آیتالله خامنهای امروز بر مزار شهید مدافع امنیت آرمان علیوردی و تعدادی از شهدای مدافع حرم، شهدای گمنام و شهدای مدافع سلامت حضور یافتند.
@DasTanaK_ir | داناب 👈
815.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 رهبر فرزانه انقلاب: شهادت میدهم مسئولان دولتی با همه وجود درحال کار و تلاش هستند
🔺البته باید جهتگیریها و اقدامات را بهگونهای مراقبت کنند که نتایج مطلوبی به دنبال داشته باشد.
@DasTanaK_ir | داناب 👈
ماجرای برخورد مأمون الرشید با امام جواد علیه السلام در کودکی
محمّد بن طلحه نقل میکند که یک سال پس از شهادت امام رضا(ع)، مأمون به بغداد آمده بود. روزى به شکار رفت، در مسیر رفتن، امام جواد(ع) همراه کودکان مشغول بازی بود و در آن زمان حدود یازده سال داشت. مأمون که رسید، بچهها فرار کردند ولى امام جواد(ع) ایستاد و از جاى خود تکان نخورد. خلیفه نزدیک شد، نگاهی به سیماى ایشان کرده و خداوند اثری بر دل مأمون گذاشت که همانجا ایستاد و گفت چه شد که تو با بچهها فرار نکردى؟
امام جواد(ع) فرمود: «ای امیر المؤمنین! راه تنگ نبود تا من با کنار رفتن خود آنرا وسیع کنم؛ کار بدى نیز نکرده بودم که بترسم. همچنین به شما خوشگمان بودم و میدانستم که شما کسى را که گناهى نکرده، اذیت نمیکنید و به همین جهت ایستادم»
مأمون از سخنان آنحضرت خرسند شده گفت: اسم شما چیست؟
حضرت فرمود: «محمّد».
پرسید پسر کیستى؟
فرمود: «پسر على بن موسى الرضا».
مأمون به یاد امام رضا(ع) افتاد و تقاضاى رحمت و مغفرت براى آن بزرگوار کرد و دستی بر صورت امام کشید.
[سپس مأمون به راه خود ادامه داده و رفت]
مأمون چند بازشکارى به همراه داشت. از شهر که دور شد یکى از بازها را براى صید درّاجى به پرواز در آورد. مدتى از نظر پنهان شد آنگاه از آسمان فرود آمد در منقار خود ماهى کوچکى داشت که هنوز زنده بود، خلیفه از دیدن ماهى به منقار باز، تعجب کرد. آن ماهى را در دست گرفت و از همان راهى که رفته بود به منزل برگشت. به همان محل که رسید بچهها را در حال بازی دید. آنها از دیدن مأمون متفرق شدند ولى امام جواد(ع) در همانجا ایستاد. خلیفه به امام نزدیک شده گفت: محمّد! امام: «بلى». مأمون: در دست من چیست؟
خداوند به امام(ع) الهام نموده و ایشان در جواب گفت: «خداوند با اراده خود در دریاى بیکران قدرت خویش ماهیهاى کوچکى آفریده که بهوسیله باز شکارى پادشاهان و خلفا صید شوند و اینگونه اولاد پیامبر را آزمایش کنند!». مأمون از شنیدن جواب ایشان بسیار در شگفت شد با دقت تمام در چهره آنجناب خیره شده و گفت: تو به راستی فرزند حضرت رضا(ع) هستى و سپس مهربانى بیشترى نسبت به ایشان فرمود.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
3.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پسر امام رضایی، دوستت دارم خدایی
🌺 میلاد حضرت جواد الائمه علیه السلام مبارک
@DasTanaK_ir | داناب 👈
3.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تحفه | از عبادتها کدام فاضلتر است
🔹سعدی در حکایتی از باب اولِ گلستان پرسشی را مطرح میکند مبنی بر اینکه؛ از عبادتها کدام فاضلتر است و پاسخی که میدهد تاکید بر عدمِ مردمآزاری دارد.
@DasTanaK_ir | داناب 👈
#ضرب_المثل «پا را از گلیم خود دراز تر کردن» زمانی به کار می رود که شخصی حد و حدود خود را نداند.
در یکی از روز ها شاه عباس صفوی از راهی گذر می کرد که درویشی را دید روی گلیم اش دراز کشیده و خوابیده است.
درویش پا های خود را جمع کرده و به اندازه ی گلیم درآمده بود، شاه با دیدن درویش دلش سوخت و دستور داد تا یک مشت سکه به او بدهند.
چند دقیقه بعد که شاه از آن جا دور شد درویش اتفاق پیش آمده را با دوستان خود در میان گذاشت، یکی از درویش ها که سخنان او را شنید به فکر افتاد تا او هم از شاه انعامی بگیرد.
درویش دوم پوست تخت خود را در راه بازگشت شاه پهن کرد و منتظر ماند، پس از مدتی موکب شاه از دور نمایان شد و درویش برای جلب نظر شاه روی پوست دراز کشید و هر یک از دست ها و پا های خود را به طرفی دراز کرد به طوری که نصف بدنش از پوست بیرون زده و روی زمین بود.
شاه نزدیک شد و با دیدن درویش در آن وضع و حال دستور داد تا تمام قسمت های بدن درویش که بیرون از پوست مانده بود را قطع کنند
یکی از نزدیکان شاه با کنجکاوی از او سوال کرد: شما هنگام رفتن درویشی را دیدید که روی زمین خوابیده بود و به او انعام دادید اما اکنون در راه بازگشت درویش دیگری را دیدید روی زمین خوابیده است و دستور دیگری دادید، چه رازی پشت این کار شماست و علت چیست؟
شاه پاسخ داد : درویش اولی پایش را به اندازه ی گلیم خود دراز کرده بود اما درویش دومی پایش را از گلیم اش بیش تر دراز کرده بود.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b