eitaa logo
دشت جنون
5.9هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
الدُّنيا دُوَلٌ، فَاطلُب حَظَّكَ مِنها بِأَجمَلِ الطَّلَبِ حَتّى تَأتِيَكَ دَول دنيا دست به دست مى گردد؛ پس، به آرامى تمام در طلب روزى، بهره خود را از آن بطلب تا آن كه نوبت تو فرا رسد . http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🌹🇮🇷🥀🕊🥀🇮🇷🌹
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 💐 ما باید خودمان را فدای جامعه کنیم تا جامعه اصلاح شود و عدالت در بین جامعه برقرار شود و دست ابرقدرتها را از سر ملت مستضعف جهان کوتاه کنید و اگر بخواهید اسلام را تا سر حد نهایت به پیروزی برسانیم ، اسلام احتیاج به خون دارد . 🌹 🕊 🌹 🌹 http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🌹🇮🇷🥀🕊🥀🇮🇷🌹
Montazer.ir4_6046478968175989371.mp3
زمان: حجم: 15.2M
💐🌹🕊🥀🕊🌹💐 ۶۷ برای موفقیت و پیروزی و اسلام هر روز بر این دعا، کمترین کاری است که وظیفه‌ی ما در این نبرد آخرالزمانی و حمایت از و اسلام است. 🎤 محمود معماری متن دعا را در لینک زیر بخوانید: blog.montazer.ir/?p=2263 http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🌹🇮🇷🥀🕊🥀🇮🇷🌹
دشت جنون
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 #خاطرات_آزادگان #زنان_آزاده #قسمت_هشتم 3 روز مانده به اعزامم به بیمارستان، شنیدم که اسیر
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 آن شب من رفته بودم زیر پتو و صدای رادیو را خیلی کم کرده بودم و داشتم گوش می‌دادم. زیر پتو و چادر و مقنعه‌ام، رادیو را گذاشته بودم و به خانمی که بغل دستم بود، گفتم امشب مراقب من باش. گفت چرا؟ گفتم خیلی خسته‌ام، اگر کسی آمد و خواست با من حرف بزند، بگو خسته است و خوابیده تا به من دست نزند. یکهو درِ آسایشگاه باز شد و سربازهای عراقی خیلی سریع به داخل اتاق ریختند، جوری که من نتوانستم رادیو را خاموش کنم و فقط موج آن را عوض کردم. ولی آن ‌قدر صدایش آهسته بود که خودم به زور می‌شنیدم و حتی نفر کناری‌ام متوجه آن نشده بود. یک فرمانده عراقی بود که خیلی خشن و بی‌رحم بود و خیلی از آزاده‌های موصل او را می‌شناسند. با 10 سرباز چوب به دست ریختند داخل اتاق و داد می‌زدند که این جا یک رادیو هست و زود باید آن را تحویل بدهید. همه ایستاده بودند و همه جا را گشتند. زیر پتوها و هرچه بود . به من که رسید با چوب محکم بر روی سر و پای من زد. بعد گفت که برو آن طرف. رادیو در حد یک وجب بود. بندش در گردنم بود و زیر مقنعه‌ام. چادرم را محکم گرفته بودم که چیزی دیده نشود. هرچقدر گشت، چیزی پیدا نکرد. راوی : http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🌹🇮🇷🥀🕊🥀🇮🇷🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 نزدیک عملیات بود ، می دانستم دختر دار شده یک روز دیدم سر پاکت نامه از جیبش زده بیرون . ؟؟؟ گفت: عکس گفتم: بده ببینمش : خودم هنوز ندیدمش گفتم: چرا؟؟؟ گفت: الان موقع می ترسم مهر و کار دستم بده http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🌹🇮🇷🥀🕊🥀🇮🇷🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 با پیروزی رزمندگان و شکست حصر آبادان، در آستانه برگزاری سومین انتخابات ریاست جمهوری (۱۰ مهر ۱۳۶۰)، تضعیف روحیه مردم، مأموریت جدید منافقان بود. بدین منظور ترور شخصیت بزرگ در دستور کارشان قرار گرفت. دو روز قبل از عملیات یعنی پنجم مهر ماه ۱۳۶۰ طی تماس تلفنی او را تهدید به مرگ کردند، مجاهد عارف با این زنگ تلفن به یاد رؤیای چند روز پیش خود افتاد، ( با نزدیک شدن شعله‌های آتش به امام خمینی، تلاش سید برای خاموشی آتش فایده نبخشید، تمام لباس‌های امام سوخت ولی امام سالم ماند.) او با تعبیری عاشقانه گفت: همه یاران امام چون لباس اویند و خواهند شد، که به خواست خدا من هم از خواهم بود، اما خورشید وجود امام عزیز همچنان می‌تابد. http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🌹🇮🇷🥀🕊🥀🇮🇷🌹
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 مواظب باشید از مسأله‌ی دفاع مقدس که در این کشور اتفاق افتاد، غافل نشوید، کار بزرگی انجام گرفت. آن جوانها مثل شماها بودند، اکثر این جوانهایی که در جنگ نقشهای مؤثر ایفا کردند، از قبیل همین دانشجوها بودند و خیلی‌هایشان هم جزو نخبه‌ها بودند. دلیل نخبه بودنشان هم این بود که یک جوان بیست‌ و دو، سه ساله فرمانده‌ی یک لشکر شد، آن‌چنان توانست آن لشگر را هدایت کند و آن‌چنان توانست طراحی عملیات را که هرگز نکرده بود، بکند که نه فقط دشمنانی را که مقابل ما بودند متعجب کرد، بلکه ماهواره‌های دشمنان را هم متعجب کرد. ۱۳۸۳/۰۷/۰۵ http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🌹🇮🇷🥀🕊🥀🇮🇷🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس شادی روح و و سلامتی رزمندگان اسلام 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊