هدایت شده از روشنا استان اصفهان
✍ایده مقاومت
🖋سبک زندگی که به طور خاص پس از دوران دفاع مقدّس و به در پیِ الگوهای مخرّب توسعه در بخشی از آحاد جامعه شکل گرفت، آمیخته به نوعی مصرفگرایی و راحتطلبی شده است که صبوری و ایستادگی پایِ یک مسیر طولانی و بلندمدت برای دستیابی به یک افقی در آینده را برنمیتابد.
🖋 تابآوری پایین، روحیهی پایداری بر مسیر را میزداید و افراد را از ادامهی مسیر منصرف میکند. در این میان اگرچه از کاستیهای حکمرانی و تاثیرآن بر بروز برخی چالشها نمیتوان چشم پوشید، امّا به نظر میرسد برجستهسازی بیش از حدّ سهم حاکمیت یا هر مانع بیرونی در چالشهای زندگی، از نوعی فرافکنی و مسئولیتگریزی برمیآید.
🖋دعوت به مقاومت(در زندگی فردی)، دعوت به مسئولیتپذیری در مواجهه با مشکلات زندگی و تسلیم نشدن در برابر این مشکلات است. برای آنکه دعوت به مقاومت، دعوت به مسئولیتپذیری باشد، باید تعریف مقاومت در ذهنیت جامعه را از گفتاری که آن را «انفعالی و تدافعی» و «ایستا و انزواگرایانه» بازنمایی میکند، عبور دهیم و گفتاری «فعّال و پویا و زاینده» از آن ارایه نماییم.
🖋اگر مقاومت «معطوف به پیشرفت» تعریف شود، دعوت به مقاومت، دلالتهایی همچون «توقّفناپذیری در حرکت»، «تسلیم نشدن و خسته نشدن در برابر موانع» و ... در پی خواهد داشت.
حسن بابایی
مدرس روشنگری استان
هدایت شده از روشنا استان اصفهان
14.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از روشنا استان اصفهان
✍تاریخچه انجمن حجتیه نوین(قسمت ششم )
✅میرزا مهدی اصفهانی
بنیانگذار مکتب معارفی خراسان یا مکتب تفکیک(2)
🖋میرزا محمد مهدی ابن میرزا اسماعیل اصفهانی غروی در سال ۱۳۰۳ق در اصفهان متولد شد. پدرش را که از ملاکان اصفهان بود در نُهسالگی از دست داد. او پس از فوت پدر تحت سرپرستی حاج آقا رحیم ارباب قرار گرفت. اصفهانی تحصیلات مقدماتی و اندکی از اصول و فقه را نزد استادان محلی آموخت.
🖋میرزا مهدی اصفهانی در سال ۱۳۱۵ق، به سفارش رحیم ارباب به عتبات عالیات رفت و به نزد سید اسماعیل صدر رفت.
🖋 سید اسماعیل صدر پس از وفات میرزای شیرازی به کربلا رفته بود و تا آخر عمر آنجا ماند. مدت توقف وی در کربلا معلوم نیست.
اصفهانی در شرایطی که در کربلا به خدمت سید اسماعیل صدر رسید به حلقهٔ آخوند ملافتحعلی سلطانآبادی نیز وارد شد.
🖋 او در مدت حضورش در محضر سید اسماعیل صدر، به غیر از تحصیل علوم رایج به طی مقامات تربیت نفس مشغول بود. تا آنجا که نقل شده است وی به مقام تجرید و خلع بدن دست یافت.
ادامه دارد
حسن بابایی
مدرس روشنگری استان اصفهان
هدایت شده از روشنا استان اصفهان
✍ایده مقاومت
🖋افق انقلاب اسلامی، صرفاً یک هدف سیاسی (مانند اقتدار سیاسی) نیست؛ همهی اهداف سیاسی انقلاب و حتّی دستیابی به عدالت، «اهداف میانی» محسوب میشوند برای یک هدف بالاتر و آن عبارت است از یک «زندگی گوارا» که تعبیر قرآنی آن «حیات طیّبه» است.
🖋رهبر انقلاب اسلامی بارها و بارها این نکته را مورد تاکید قرار دادند و حتّی متذکّر شدهاند که اگر چیزی جز این هدف مدّنظر انقلاب باشد، «هباء منثورا» است.
🖋«ببینید برادران و خواهران عزیز! شماها مسئولین و کارگزاران این نظامید. نخبگان سیاسی و فرهنگی و اجتماعی این نظام، یا جمعی از نخبگان، اینجا جمع هستید؛ عمدهی مسئولین کشور الان اینجا جمع هستند. من و شما چرا در این نظام مشغول کار شدیم؟
🖋 آیا ما از اول به دنبال این بودیم که حکومتی تشکیل شود، دولتی به وجود بیاید، ما بشویم رئیس دولت، مسئول دولت، وزیر دولت، وکیل دولت؟ مگر مقصود این بوده؟ نه. اگر مقصود این باشد، باید عرض کنم زحماتی که هر کدام از ما میکشیم - اگر با این نیت باشد - همهاش «هبائاً منثورا» است؛ بیارزش است؛ پیش خدای متعال اجری ندارد؛ با زوال عمر زائل میشود، بلکه با زوال مدت مسئولیت زائل میشود.
🖋 ما فرقمان با بقیهی گروههائی که در کشورهای مختلف میآیند یک رژیمی را تغییر میدهند، بر سر کار میآیند و قدرت را به دست میگیرند، این است که ما آمدیم برای اینکه یک جامعهی اسلامی به وجود بیاوریم؛ ما آمدیم تا حیات طیبهی اسلامی را برای کشورمان و برای مردممان بازْتولید کنیم؛ آن را تأمین کنیم.
🖋و اگر بخواهیم با یک نگاه وسیعتر نگاه کنیم، چون بازتولیدِ حیات طیبهی اسلامی در کشور ما میتواند و میتوانست و میتواند همچنان الگوئی برای دنیای اسلام شود، در واقع آمدیم برای اینکه دنیای اسلام را متوجه به این حقیقت و این شجرهی طیبه بکنیم؛ ما برای این آمدیم. هدف، جز این چیز دیگری نبود، الان هم هدف جز این چیز دیگری نیست.» (بیانات در دیدار روسای سه قوه و مسئولان نظام، 19/6/1387)
🖋متاسفانه این خوانش از اهداف انقلاب اسلامی کمتر مورد توجّه قرار گرفته و به همین دلیل از بُعد «زندگی» که نقطهی قوّت انقلاب اسلامی نسبت به سایر حکومتها است، غفلت شده است. چنین غفلتی موجب شده است، شعار «زندگی» در برابر جمهوری اسلامی مطرح شود. در حوادث سال 1401، یکی از شعارهای سهگانهای که محور اغتشاشات بود، «زندگی» بود و ادّعای مستتر در شعار این بود که جمهوری اسلامی نسبت به «زندگی معمولی» بیاعتنا است.
🖋 اگر با نگاه درستی به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی نگریسته شود، میتوان گفت که نقطهی قوت جمهوری اسلامی مورد هجمه واقع شد. آن خلاء تبیینی که موجب شد چنین هجمهای رخ دهد، «بینسبتی ایدهی مقاومت جمهوری اسلامی با مقولهی زندگی» در ذهنیت بخشی از آحاد جامعه بود.
🖋 گزارهی تبیینی که در برابر آن باید در عملیات تبلیغی پیگیری شود این است است که هدف ایدهی مقاومت، رسیدن آحاد جامعهی ایران به «زندگی الگو» است؛ به تعبیر دیگر، «مقاومت برای زندگی است» و فراتر از آن «مقاومت، زندگیساز است».
🖋 ایدهی مقاومت با توجّه به تاکیدی که بر «درونزایی» و «اتّکای به نفس» دارد، حیات و زندگیِ را احیا میکند. در برابر ایدهی مقاومت که پیشرفت حقیقی در زندگی را در زندگی را در پی دارد، میتوان مسیری را پیش بُرد که شاید جامعه به پیشرفتهای ظاهری برسد، امّا چون درونزا و برآمده از ارادهی آحاد جامعه نیست، نتیجهی آن «زندگی معنادار» نخواهد بود.
🖋«زندگی مولّد و معنادار» را میتوان در برابر «زندگی مصرفی و پوچ» ترسیم کرد که تنها از طریق مقاومت امکانپذیر است.
حسن بابایی
مدرس روشنگری استان اصفهان
هدایت شده از روشنا استان اصفهان
18.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا