eitaa logo
عکسنوشته فرهنگ و حجاب
672 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قاسم روانبخش: آخرین آمار جمعیت؛ گیلان پایین ترین رتبه، ‌سیستان و بلوچستان اولین رتبه! 🔴 زنگ خطر کاهش نرخ برای کشور به صدا در آمده است، به طوری که استان شیعه نشینی مانند گیلان در پایین ترین رشد قرار گرفته و استان سنی نشین به بالاترین رقم آماری دست یافته است. 🔴 مردم ایران باید قدردان اهل سنت باشند که کمبود جمعیت را جبران می کنند تا در آینده نیازمند به واردات از افغانستان و پاکستان نباشیم. http://eitaa.com/joinchat/2315059211Cdc06065a5f 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
d97c7d48-3937-43ad-bea4-be99e8f08bef
7.95M
🍃 لالایی های حضرت زهرا سلام الله علیها برای فرزندانشون ان فی الجنه نهرا من لبن لعلی و حسین و حسن کل من کان محبا لهم یدخل الجنه من غیر حزن حب اهل البیت فرض عندنا و بهذا الحب لا نخشی المحن 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
یه عکس عیالواری ببینیم از سلبریتی های اونا😢 جنسن اکلس, بازیگر ۴۲ ساله به همراه همسر و سه فرزندش... 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
سه دقیقه در قیامت 36.mp3
37.57M
قسمت 6⃣3⃣ "تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم" * توصیه به خواندن نامه‌های ۲۰، ۴۰، ۴۱ و ۴۳ نهج‌البلاغه * نکاتی از سیره علوی امام‌خمینی (ره) نسبت به رعایت بیت‌المال و حق‌الناس * حساسیت طلاب نسبت به شهریه * آیا اهل جهنم هستیم یا خیر؟ * اینطور فرهنگ‌سازی کنیم * اعمال چه افرادی در برزخ، حسابرسی می‌شود؟ * تفاوت شیرینی‌فروشی‌ها در چیست؟ * فکری برای دیه‌هایی که باید پرداخت کنیم، کرده‌ایم؟ * خمس نوعی حق‌الناس و بیت‌المال است * توضیح مفید و اجمالی خمس * معرفی کتاب - برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی (ره) - در سایه آفتاب @audio_ketab 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
🦋 ۵ روز تا عرفه 🦋 🌼امروز به نیت ❣شهید ابراهیم هادی❣ قرائت ☘ ۱۰۰۰صلوات ☘ ✨ان شاءالله عمل گفته شده را انجام دهیم تا شفاعت شهید شامل حالمان شود✨
🍃 رهبر انقلاب همین قدر كه مرد احساس مى‌كند كه ازدواج باید كند، برود سراغ زنى كه داراى عفاف و نجابت باشد، زن هم همسرىِ مردى را قبول كند كه داراى عفاف و نجابت باشد، کافی است. دنبال زیبایى، شغل، اصل و نسب، اعتبار اجتماعى، پول، ابداً در اسلام این چیزها موردنظر نیست، بلكه ممنوع هم هست! @TWTenghelabi 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم من زنده‌ام قسمت هفتاد و یکم دوباره پیش خواهر بهرامی و آن مجروح برگشتم. صورت و چشم های آن مجروح پر از خون شده بود. وقتی سرش را پایین می گرفت، خونریزی همراه با درد بسیار زیاد شدت می گرفت. جایی را نمی دید. من و خواهر بهرام ای کنارش نشستیم. گفتم:امن یجیب بخوان تا دردت تسکین پیدا کنه. چرا جلو نیومدی و تلاش نکردی سوار آمبولانس شوی و با آنها به بیمارستان بروی؟ ممکن است چشم هایت را از دست بدهی. - صلاح نبود. تعجب کردم: چی؟ از این جا ماندن که بهتر بود اینجا حتی وسایل کمک های اولیه هم نداریم و با فشار دست می‌خواهیم خون ریزی را بند بیاوریم. پرسیدم: شما با هم اسیر شدید؟ گفت: من و میر ظفر جویان و مجید جلال وند و عبدالله باوی با هم بودیم. به آرامی گفت: عراقی ها کجا هستند؟ - آن طرف ایستاده اند. - صدای ما را می شنوند؟ چند نفرند؟ - چرا می پرسی؟ - در یک فرصت مناسب کیفم را از جیب شلوارم بیرون بکشید و آن را از بین ببرید. اگر آن را از بین ببرید راحت می شوم و درد چشمانم را تحمل می کنم. - مگر شما را تفتیش نکردند؟ مگر جیب‌های شمارا خالی نکردند؟ شما اسلحه دارید؟ گفت: نه، چند تا ماشین را با هم گرفتند. چون مجروح بودم فقط دست هایم را بستند و اینجا انداختند. کفشهای خواهر بهرامی، کفش های سفید تابستانی پرستاری بود که روی سطح آن سوراخ های ریزی داشت. هر دویمان در یک وضعیت نشسته بودیم. پاها را جفت کرده و زانوها را در بغل گرفته بودیم. نگاهمان به زمین خیره بود. به همه چیز فکر می‌کردم، به گذشته به آینده ی نامعلومی که در پیش داشتم. بی اختیار از روی زمین دانه دانه سنگریزه بر می داشتم و در سوراخ کفشهای او فرو می کردم. تمام سطح کفش های خواهر بهرامی پر شده بود از سنگریزه. وقتی هر دو کفش های او از سنگریزه پر شد یکباره گفت: راستی چی شد منو مریم معرفی کردی، آخه اسم خواهر مریمه، من می تونم هر اسمی داشته باشم به جز مریم! - طوری نیست منم اسم خواهر مریمه، اسم کوچیکت چیه؟ - شمسی - ولی از این به بعد تو می شی خواهرم و من تو رو مریم صدا می کنم. مریم انگار که به خواهر کوچکترش می توپد گفت: معصومه تو چه بی خیالی! می بینی که اسیر دشمن شدیم اما تو یاد بچگی ها ت افتادی؟ دلت می خواد سنگ بازی کنی؟ تقریباً نیم ساعته داری سنگریزه توی این کفش ها فرو می کنی. متوجه نشدی این سرباز عراقی نزدیک اومد و نگاه کرد ولی چیزی نفهمید و رفت. سرم را چرخاندم. دیدم راست می‌گوید؛ سرباز عراقی نگاه و لوله ی تفنگش را از ما برگردانده بود. حالا فرصت خوبی بود. کمی به مجروح نزدیک شدم. دستم را در جیبش فرو بردم و هرچه بود در آوردم. کاغذها را خواندم؛ نامه های مربوط به ستاد جنگ به همراه یک قرآن کوچک جیبی (جزء سی‌ام قرآن) بود. گفتم: اینکه قرآنه، اون کاغذا هم نامه ی ستاد جنگه. گفت: معطل نکن، کارت شناسایی ام تو جیب عقب شلوار مه. به آرامی و بدون چرخش سر، در پناه مریم با یک دست سنگریزه بر می داشتم و با دست دیگر کارت شناسایی را بیرون کشیدم. روی کارت نوشته بود دکتر هادی عظیمی، درجه: سرهنگ، پست: رئیس بیمارستان نیروی دریایی خرمشهر... پایان قسمت هفتاد و یکم 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابوحمزه ثمالی گوید: از امام محمد باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: نزدیک ترین مردمان به خدای تعالی و داناترین مردمان به خدا و مهربان ترین ایشان به مردم، محمد و ائمه علیه السلام هستند، پس هر جا که آنان داخل می شوند شما هم داخل شوید و از هر که آنها مفارقت کرده اند شما هم مفارقت کنید _ مقصود از آنان حسین و فرزندان او علیهما السلام هستند _ که حق در میان آنان است و آنان اوصیاء هستند و ائمه در میان آنها هستند، پس هر کجا آن را دیدید از ایشان پیروی کنید و اگر روزی آنان را ندیدید به خدای تعالی استغاثه کنید و به آن سنتی که داشتید نظر کنید و از از آن تبعیت نماید و آنان را که دوست می داشتید دوست بدارید و آنها را که دشمن می داشتید دشمن بدارید که چه زود است که فرج شما در آید. کمال الدین و تمام النعمة باغ ۳۲ حدیث ۸ 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋 ۴ روز تا عرفه 🦋 🌼امروز به نیت ❣شهید همت ❣ قرائت ☘ دعای توسل ☘ ✨ان شاءالله عمل گفته شده را انجام دهیم تا شفاعت شهید شامل حالمان شود✨