#یاـعزیز
#یاـزهرا
پناهم نیست بی تو خانه، دیگر در چه میگوید؟
مرا درمانده کرده در، ببین دیگر چه میگوید؟
دگر بر شانۀ دیوار هم اشکی نخواهم ریخت
پرم از بغض در خانه، در و پیکر چه میگوید؟
حسن دنبال من بعد از تو میآید جگر پرزهر
خدایا چشم این دردانه از مادر چه میگوید؟
حسینم را ذبیح دشتهای دور میبینم
پس از تو هر چه میخواهد، پس از تو هر چه میگوید
نگاه زینبت شام غریبان است، حیران است
عزیزم در شب ویرانهها با سر چه میگوید؟
خدایا من امین سرّ وحی مصطفی هستم
امانت غرق خون، ای وای! پیغمبر چه میگوید؟
دمادم یاد تو چون خیمهگاهی شعلهور زندهست
صدای ناله از هر خیمه در آذر چه میگوید؟
...شب قدر علی در قبر! بی تابم تو میدانی
که شهر این روزها پشت سر حیدر چه میگوید؟
چه میخواهی به جز ایمان و شادی بهر این مردم
به فریاد آمده پشت در این کافر چه میگوید؟
به خود پیچیده، داغم، میخ را تا دیدهام خونین
بپرس ای ماه من! از چاه، خاکستر چه میگوید؟
#علیمحمد_مودب
@alimohammadmoaddab
سوگوارم چون درختی ریشههای خویش را
کژ چرا برداشتم آن روز پای خویش را؟
#علیمحمد_مودب
@alimohammadmoaddab
چشمهسار آشنایی، میهن ماهی و ماه!
گر نجوشی دم به دم با من، زمان میایستد
#علیمحمد_مودب
@alimohammadmoaddab
در تمام شهرهای بین راه
هیچکس مثل خودم تنها نبود
#علیمحمد_مودب
@alimohammadmoaddab
هدایت شده از علی محمد مودب (اشعار و آثار
#به_نام_خدا #یاـفاطمه
#به_اضطراب_دل_مهربان_شیرزنان
#برای_مادران_شهدا
#ام_البنین
.
در میزنند و باز دل مادر است در
در میزنند و خرمن در آذر است در
در میزنند و شعله به دل میزنند باز
در دل چقدر دلهره میافکنند باز
شاید خبر ز سرو جوانت رسیده است
پایان اضطراب و گمانت رسیده است
شاید پلاک و چفیه برایت بیاورند
خاک از زمین کرببلایت بیاورند
شاید که نامهای خبر از یار آورد
عکسی به یاد آنهمه دیدار آورد
هر چند قاب دلهره مادر است در
دل بد مکن عزیز به مولا در است در
دل بد مکن ولی نه مگر در نمیزدند؟
شلاق شعله بر تن کوثر نمیزدند؟
در میطپید و سینه دیوار میطپید
مولا دلش میانه بازار میطپید
در میشکست و قامت دلدار میشکست
مادر میانه در و دیوار میشکست
مادر همیشه از غم فرزند خسته است
از درد محسن است که پهلو شکسته است
در آتش است قامت نخل علی چرا؟
تنهاست در هجوم جماعت ولی چرا؟
آتش کجا به حضرت کوثر اثر کند
اما نه میخ در که به پیکر اثر کند ؟
زآن دم که میخ بر تن مادر نشسته است
تا هست خار در دل حیدر شکسته است
زهر است صبر بر جگرش، حیدر است او
شرمنده امانت پیغمبر است او
آتش زدند خانه آرام حلم را
دردا شکست جهل در شهر علم را
دل میطپد چرا؟ در آن خانه دیده است
شلاق زخم بر تن پروانه دیده است
خون میخورند و تلخ به اصرار میطپند
دلها به داغ آن در و دیوار میطپند
یک ذره از مشاهدههای ذر است دل
یک قطره دور مانده از آن کوثر است دل
دل میطپد که یاد از آن در میآورد
یاد از غم همیشه حیدر میآورد
هر مادری گلی ست ز بستان فاطمه
طفلیست در صفوف دبستان فاطمه
این مادران که جان دل و نور دیدهاند
با شهد مهر خویش شهید آفریدهاند
ما هر چه میشویم از احساس مادر است
رزق جهان ز گردش دستاس مادر است
.
#علی_محمد_مودب
@alimohammadmoaddab