◀️شبهه #شماره_1337
⛔️ شبهه: ⛔️
@Wiki_Shobhe
" افشای دزدیهای کلان ؛ نوبت به صادق لاریجانی رسید. چرا هزار میلیارد تومان از درآمد بیت المال باید به حسابهای شخصی صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه واریز می شود?! منابع خبری شبکه جهانی "دُرّ تی وی" از وجود 63حساب شخصی با موجودی 1000میلیارد تومان متعلق به صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه خبر دادند پایه این فساد کلان صورت گرفته توسط رئیس قوه قضائیه را ناصر سراج ، رئیس بازرسی کل کشور اعلام و کمیته سه نفری تشکیل شده از نماینده سازمان بازرسی کل کشور ، نماینده دولت و نماینده قوه قضائیه تایید کرده اند لازم به ذکر است که 63حساب شخصی متعلق به رئیس قوه قضائیه با موجودی 1000میلیارد تومان، تنها تک امضای صادق لاریجانی را دارد و تاکنون سه نفر از قوه قضائیه و دو نفر از بانک ملی که اقدام به افشای این فساد کلان کرده اند ، بازداشت شده اند "
#شایعات
✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅
@Wiki_Shobhe
1⃣ این شایعه صحت ندارد و ادبیات غیرفنی و ایرادهای اساسی آن بیانگر سوءنیت تهیه کنندگان آن در تخریب رئیس قوه قضائیه است!
2⃣ شایعه با مغالطه "مصادره به مطلوب" آغاز شده و به جای اثبات واریز این مبالغ و تعیین مبدا و چگونگی واریز پول، ادعایش را اصل دانسته و علتش را از مخاطب می پرسد!
http://yon.ir/larij1
3⃣ ادعاهای متن در هیچ منبع معتبری یافت نمی شود و هیچ گزارشی هم از سازمان بازرسی کل کشور که شایعه مدعی شده موفق به کشف این مورد گردیده، وجود ندارد!
https://bazresi.ir
4⃣ منبع این متن، یک سایت غیر معتبر است که به اسم حقوق بشر، به پوشش اخبار ضد انقلاب خارج و داخل کشور و تولید برنامه های سفارشی می پردازد!
http://dorrtv.org
5⃣ این سایت که دارای انگیزه های شناخته شده است، بر خلاف روال رسانه ای، برای ادعای خود هیچ سند و منبعی معرفی نکرده و تنها با ذکر عبارت "منابع خبری"، خود را از زحمت اثبات چنین اتهام بزرگی راحت کرده است!
6⃣ "منابع خبری" ناشناخته متعلق به سایتی ناشناخته اما با کارنامه ای روشن، حتی برای مستند سازی اخبار اجتماعی اعتبار ندارند، چه رسد به موضوعی با این اهمیت!
7⃣ اغراق و درشت نمایی شایعه از رقم مورد اشاره و ادعای کودکانه وجود ۶۳ حساب شخصی(!) ایشان، دلایل روشن بطلان ادعاهای شایعه است!
8⃣ اخیرا شایعاتی جهت تخریب افراد و شخصیتها منتشر شده که لزوم توجه به این کلام الهی را بیشتر می کند: "از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند". از بازنشر مطالب غیر مستندی که به آنها آگاهی نداریم، بپرهیزیم!
"آیه ۳۶ سوره الإسراء"
🌷حق جو و حق طلب باشیم🌷
لینک مطلب جهت انتشار :
💻 http://SHAYEAAT.ir/post/709
بازنشراز
🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷
🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐
https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg
◀️شبهه #شماره_1338
⛔️ شبهه: ⛔️
@Wiki_Shobhe
آیا «داعش»، «طالبان»، «وهابیت»، «القاعده» و مانند آن، محصول تفکر اسلامی قرآنی نیست؟ آیا خدا نمی توانست آیاتش را واضح تر بگوید تا چنین احزابی به وجود نیایند؟ آیا خدا نمی دانست که آنان سوءاستفاده می کنند؟ آیا خدا مسئول گمراهی مردمی که به خاطر این احزاب گمراه شدند، نیست؟
#دینی
✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅
@Wiki_Shobhe
1. برداشت اشتباه دیگران از کلامی، ارتباطی به اصل کلام ندارد؛ ممکن است انسان از کلام خوبی، مطلب بدی استفاده کند و این در زندگی ما، بسیار اتفاق می افتد.
2. خداوند آیاتش را واضح بیان کرده و کسانی چون داعش، عمداً آیات را توجیه می کنند تا کارهای باطل خودشان را توجیه کنند. این مسئله نیز واضح است که هر انسانی، برای موجه جلوه دادن کار خویش، باید خود را به یک جایی وصل کند.
3. مسئولیت گمراهی افراد، به عهده خودشان است؛ اگر کسی کج فهمی داشته باشد و یا غرض ورزی کند؛ هیچ کس جز خودش عهدار گمراهی اش نیست.
4. اگر تمام سخنان خداوند ناواضح بود، می بایست تمام مسلمانان این چنین باشند؛ در حالی که تنها چند فرقه کج فهم مانند طالبان و داعش در طول 1400 پیدا شدند. و تمام این فرقه های افراطی، (از نظر جمعیت) به 1% اسلام هم نمی رسند؛ و این خود گواه بر این مطلب است که 99% دیگر، مطالب دیگری از قرآن می فهمند و این 1% کج فهم هستند.
5. حکمت و دانایی و توانایی خداوند، هیچ منافاتی با گرگ بودنِ در لباس میش ندارد. زیرا خداوند در این دنیا به انسان ها اختیار و عقل داده است تا انسان در سایه این دو به تعالی رسد؛ و این مشکل انسان است که از آن بهره نمی برد.
6. معیار اصلیِ اینکه داعش و طالبان، هیچ ارتباطی با قرآن ندارند؛ رجوع به خود قرآن است. آیات رحمت پروردگاری، در کنار مضامین احترام به حقوق انسان ها و حتی دوست داشتن مسیحیان (چه رسد به مسلمانان) تنها برخی از فرامین قرآن است.
@shobhedini
بازنشراز
🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷
🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐
https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg
◀️شبهه #شماره_1339
⛔️ شبهه: ⛔️
@Wiki_Shobhe
آیا بریدن سر و آورن از نزد خلفا و حاکمان از سنت های اعراب و مسلمانان بوده است؟
#دینی #مذهبی
✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅
@Wiki_Shobhe
1⃣بريدن سر دشمن و همراه آوردن و نگه داشتن آن به نشانه غنيمت و پيروزي اصطلاحاً «سر آوردن» گفته ميشود. سر آوردن از قديميترين سنتها در بسياري از نقاط زمين بوده و تا اوايل سده بيستم هم در بالكان در اروپا رخ ميدادهاست.
2⃣سر آوردن در قدیم در بخشهایی از چین، هند، نیجریه، بنگلادش، میانمار، بورنئو، اندونزی، فیلیپین، تایوان، ژاپن، نیوزیلند، آمریکای مرکزی، جنوب غربی ایالات متحده و حوزه آمازون و.. انجام می شدهاست
این عمل در میان قبایل خاصی از نژاد سلت، مردم ژرمنی غربی، نورسها و سکاهای اروپای باستان رواج داشتهاست.
3⃣فرمانروایان مغول و پس از مغول در خاورمیانه و دیگر نقاط از سر بریدهٔ دشمنان یا دزدان منار میساختند که به آن «کلهمنار» یا «منارکله» گفته میشد.
و … که نمونه های آن در تاریخ فراوان یافت میشود
4⃣ سربریدن در طول تاریخ با نیت ها و انگیزه های مختلف انجام میشد که در ادامه به برخی از آن ها اشاره میشود؛
🔹خوار و ذلیل کردن دشمن
🔹خشونت آیینی
🔹نمایش مردانگی
🔹آدمخواری
🔹بالا بردن قدر و منزلت فرد جنگجو میان همراهان
🔹تضمینی برای حکام و فرمانروایان نسب به اینکه دشمن آنان کشته شده
🔹گرفتن پاداش از حکّام و....
5⃣بعنوان مثال؛
در ژاپن نیز ساموراییها میکوشیدند در پایان هر نبرد سرهای بریده دشمن را به پای سپهدارهای خود بیندازند و سپهدار هم در ازای این کار به سامورایی مقام، طلا، نقره، یا بخشی از زمینهای تصرفشده را اعطا میکرد.
ودر جنگ جهانی دوم برخی از سربازان متفقین جمجمه سربازان مرده ژاپنی را به عنوان «یادگاری جنگی» برای خانواده و دوستان خود همراه میآوردند.
6⃣ حال به بررسی ی سربریدن در میان اعراب و مسلمانان میپردازیم:
اين رسم درباره كساني به كار مي رفت كه دشمن حكومت بودند و عليه حاكميت قيام و يا شورشي نموده بودند. در اين حال فرمانروا دستور مي داد كه او را بكشند و سرش را بياورند، که در مناطق مختلف و حتی میتوان گفت در زمان اعراب قبل اسلام هم رخ داده ، همانطور که در جاهای دیگر رخ داده (که نمونه هایی از آن در بالا بیان شد)
7⃣اما گردن زدن و سر بريدن دشمنان اسلام بي سابقه نيست كه بيشتر به منظور كشتن دشمن بوده است نه آنكه سر او را به عنوان افتخار بردارند و در بين مردم به هدف تشفي و بر تري بگردانند و يا براي پيامبر بفرستند.
اين قضيه ديده شده به در خواست پيامبر نبوده است.
8⃣نخستين بار در اسلام سر ابوجهل در بدر بريده شد. البته پيامبر دستور بريدن سر را نداده بودند. بلكه فرمودند كسي برود و از ابوجهل خبر بياورد. كه عبدالله بن مسعود رفت و ابوجهل را در حالي كه آخرين نفسهايش را مي كشيد يافت. او را كشان كشان مي آورد كه خسته شد. سپس سر ابوجهل را بريد و سر را به همراه وسايل هاي ابوجهل نزد پيامبر آورد.
📚(تاريخ طبرى، ترجمه ابو القاسم پاينده، 1375ش، ج3، ص974)
9⃣يا مانند مجازات يهوديان بنيقريظه كه بر اساس حكم تورات انجام شد. سعد با بنيقريظه همپيمان بود و بنيقريظه داوري او را پذيرفتند. او مطابق حكم تورات داوري كرد مردان آنان كه در توطئه شركت داشتند، كشته شوند.(گردن بزنند)
📚(ارشاد، شيخ مفيد، ترجمه رسولي محلاتي، ج1، ص 98 ـ 99)
🔟اما نخستين مسلماني كه سرش بريده شد و سرش را در شهرها گرداندند عمرو بن حمق خزائي صحابي پيامبر بود. كه معاويه سرش را بريد و دستور داد در شهرها بگردانند. اين كار حتي با مخالفت و ناراحتي عايشه همراه شد.
امام حسين علیه السلام در پاسخ نامه معاويه نامهاى براى او نوشتند و كارهاى او را به شدت مورد اعتراض قرار دادند.
📚(الغارات و شرح حال اعلام آن، ترجمه عزيز الله عطاردى، 1373ش، ص519)
1⃣1⃣نتیجه: با توجه به مطالب بالا روشن میشود که سنت سربریدن یا بعبارت دیگر سرآوردن با انگیزه های مختلف – که برخی انگیزه ها غیراخلاقی و مذموم بوده و برخی جنبه مجازات داشته – در ادوار تاریخی گذشته و در نقاط مختلف رخ داده و نسبت دادن آن به عرب ها و مسلمانان بی انصافی است.
2⃣1⃣اما در رابطه با مسلمانان اگر چه برخی از خلفای جور و غاصب خلافت ائمه معصومین علیهم السلام (مانند معاویه در مثال بالا) دست به چنین اقداماتی با نیّات و انگیزه های مذموم زده اند، ولی هیچ گاه ائمه معصومین به این کار سفارش نکرده اند و مواردی هم که در تواریخ ذکر شده هيچ كدام از اين موارد به منظور قدرت نمايي و شوكت نبوده، بلكه مجازاتي است كه آنان بايد مي شدند(مانند مجازات يهوديان بنيقريظه)
منبع:مرکز پاسخگویی به شبهات
https://telegram.me/joinchat/A9RIwjvuaKGX3QS979_J_w
بازنشراز
🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷
🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐
https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6s
◀️شبهه #شماره_1340
⛔️ شبهه: ⛔️
@Wiki_Shobhe
طریقه خواندن نماز در اسلام اولین بار چطور بود؟ و اوقات نماز را چه کسانی معیّن میکردند؟
#دینی #اعتقادی
✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅
@Wiki_Shobhe
در مورد اولین نماز و نیز چگونگی تفکیک نمازها و وقت آنها، گزارشهای گوناگونی وجود دارد. به هر حال مسلّم است که در ابتدای ظهور اسلام که مسلمانان هنوز در مکه بودند، خداوند نمازهای یومیه را بر آنان واجب کرد، اما در مورد چگونگی تفکیک نمازها، برخی گزارشهای موجود را به استحضار میرسانیم:
1. اولین نمازی که پیامبر گرامی اسلام(ص) خواند، نماز ظهر بود.[1] در آن زمان، همه نمازها دو رکعتی بودند؛ یعنی همه نمازها مثل نماز صبح خوانده میشد. این روال همچنان ادامه داشت تا اینکه پیامبر(ص) به مدینه هجرت کرد و مسلمانان نیز به این شهر کوچ کردند. وقتی که اسلام به قدرت رسید و جهاد بر مسلمانان واجب شد؛ از سوی خداوند هفت رکعت به نمازهای یومیه اضافه شد؛ دو رکعت به نماز ظهر، دو رکعت به نماز عصر، دو رکعت به نماز عشاء و یک رکعت به نماز مغرب. اما نماز صبح، به دلیل آنکه در آن لحظات فرشتگان روز نازل شده و فرشتگان شب، به آسمان برمیگردند، و هر دو گروه از فرشتگان در نماز صبح با پیامبر خدا شرکت میکردند، و به جهت کم بودن وقت، چیزی به آن اضافه نشد.[2]
2. نقلهای دیگری نیز در اینباره وجود دارد؛ مانند اینکه در روایتی آمده است؛ پیامبر خدا(ص) دستور نمازهای واجب را در معراج با خود آورد. هنگامی که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به دنیا آمدند، به شکرانه این نعمت، هفت رکعت به نمازها اضافه کرد.[3]
3. در روایتی دیگر آمده است؛ هنگام نماز مغرب، خبر ولادت حضرت فاطمه(س) به پیامبر(ص) رسید، ایشان به شکرانه این نعمت، یک رکعت به نماز مغرب اضافه کرد. بعدها نیز به خاطر ولادت امام حسن(ع) دو رکعت و به خاطر ولادت امام حسین(ع) دو رکعت دیگر به نمازها اضافه کرد.[4]
4. اوقات نماز هم از همان زمانی که دستور خواندن نماز صادر شد، تعیین گردید. امام صادق(ع) فرمود: «جبرئیل به پیامبر(ص) دستور خواندن همه نمازهای یومیه را داد و برای همه آنها دو نوع وقت[5] تعیین کرد، غیر از نماز مغرب».[6]
[1]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 332، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 8، ص 339، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق
[3]. همان، ج 3، ص 487؛ ر. ک به سوال: "چانه زدن پیامبر(ص) در پیشگاه خداوند در مورد تعداد رکعت نماز، آیا چنین حدیثی صحیح است؟"
[4]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 324، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[5]. «یا مقصود اول وقت و آخر وقت و یا مقصود وقت فضیلت و وقت مشترک میباشد».
[6]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج 1، ص 245، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1390ق.
Telegram.me/mobahesegroup
بازنشراز
🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷
🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐
https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg
◀️شبهه #شماره_1341
⛔️ سوال: ⛔️
@Wiki_Shobhe
چراحق طلاق زنان همانند مردان نيست و چرا حقوق آنان در طلاق ناديده گرفته شده است ؟ تبعيض هايي كه دين در حقوق زنان ايجاد كرده است ناشي از بافت سنتي جامعه آن زمان عربستان بوده و اين خود نشانگر غير الهي بودن دين اسلام يا تحريف مباني دين با عقل و درك بشري و محدود محمد است
#دینی
✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅
@Wiki_Shobhe
1⃣دليل اينكه حق طلاق به مرد داده شده، اين است كه زندگى جمعى نياز به مدير دارد. اسلام نيز كسى را كه كمتر در مقابل عواطف و احساسات، تحت تأثير قرار مى گيرد و از نظر مديريت جمعى قوى تر است، به عنوان مسئول اداره زندگى مشترك معرفى و هزينه اداره اين زندگى را بر او واجب كرده است. تصميم گيرى در مورد انحلال آن را نيز در مرحله نخست به او سپرده است. مسئله طلاق و جدايى به چند صورت قابل تصور است:
1. حق طلاق منحصراً در دست مرد باشد.
2. حق طلاق منحصراً در دست زن باشد.
3. زن و مرد هر يك به طور استقلالى و در عرض يكديگر، اين حق را دارا باشند.
4. اين حق به دست هر دو به صورت اشتراكى (با توافق طرفين) باشد.
5. حق طلاقى وجود نداشته باشد.
6. حق طلاق در ابتدا به دست مرد باشد؛ ولى براى زن نيز در موارد لزوم سازوكارهاى مناسبى مشخص شده باشد.
فرض نخست براى زن بن بست آفرين است و در مواردى كه نياز جدى به طلاق دارد، از اين مسئله محروم مى شود.
فرض دوم با توجه به احساسات شديد و هيجانى خانم ها، علاوه بر اينكه آمار طلاق را در موارد غيرضرورى بالا مى برد (زيرا از نظر آمار غالباً خانم ها تقاضاى طلاق را دارند)، باعث كاهش ازدواج و سستى كانون خانواده مى شود، چرا كه موجب سلب اعتماد مرد از زن شده و محبت زن را در دل مرد كاهش مى دهد.
فرض سوم، آمار طلاق را بالا خواهد بُرد و اين مسئله در بعضى از كشورهاى غربى تجربه شده است.
فرض چهارم نيز معقول نيست و منافات با حكمت جعل قانون طلاق دارد؛ زيرا ممكن است يك نفر خواستار طلاق و ديگرى طالب عدم آن باشد و در اين صورت سدى در برابر آن ايجاد مى شود. البته طلاق براساس توافق در اسلام پذيرفته شده است، اما آنچه مشكل آفرين است، انحصار تحقق طلاق براساس توافق است.
فرض پنجم صحيح نيست؛ چرا كه گاهى جدايى و گسستن اين رابطه، به صلاح طرفين است.
در نتيجه بهترين فرض صورت ششم است؛ زيرا از طرفى جلوى گسترش بى رويه طلاق را مى گيرد و از طرف ديگر مانع ضايع شدن حقوق خانم ها مى گردد. از جمله سازوكارهاى پيش بينى شده در اين روش، طلاق وكالتى، طلاق قضايى و طلاق توافقى است. بنابراين چنين نيست كه راه به كلى براى زن بسته باشد
.ر.ك:پرسش ها و پاسخ ها دفتر هفتم، ص 327 و سيد على، كمالى، قرآن و مقام زن، ص 174-171.
✅@shobhe
بازنشراز
🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷
🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐
https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg
◀️شبهه #شماره_1342
⛔️ شبهه: ⛔️
@Wiki_Shobhe
آیا بیان و انتشار جمله «کُلّنا عَباسُک یا زینب (س)» #شرک است؟
#اعتقادی
✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅
@Wiki_Shobhe
✳️پیش از آنکه بدانیم آیا این جمله ، آن جمله و جملات دیگر "شرک" هست یا نیست ؛ باید دقت کنیم که نوع نگاه ما به مقوله هایی چون «توحید ، کفر ، شرک ، نفاق و ...» ، مبتنی بر تعاریف ، چهارچوبها ، جوّسازی و فرهنگ «وهابیت انگلیسی» نباشد . این جمله نباشد ، یک جملهی دیگر ؛ جملات که تمامی ندارند ؛ پس باید معنای «توحید و شرک» را دانست . وهابیت انگلیسی (مانند سعودی و داعش امروز) ، ابتدا با سلاح "توحید و شرک" به میدان آمد ، تمامی مسلمانان شیعه و سنی را "مشرک" خواند و هر چه را خوشش نیامد "شرک" خواند و بدین بهانه ، جان و مال و نوامیس مسلمین را بر خود حلال کرد.
🔸از آن پس ، واژه ی "شرک" ، ابزار دست مشرکین وهابی قرار گرفت و خلاف باورها ، ایده ها ، خواستها ، سیاستها و منافع خود را "شرک" خواندند!
🔸اگر دقت کنید ، به ویژه در چند سال اخیر ، نگاه و فرهنگ منحط وهابیت انگلیسی ، به اذهان عمومی ما (به ویژه در فضای مجازی) القا میشود ، البته بدون بردن نام وهابیت . چرا که میدانند مردم ما خوب آنها را میشناسند و تنفر دارند.
♦️شرک :
1⃣شرک یعنی "شریک" گرفتن برای خداوند سبحان در خالقیت ، مالکیت ، ربوبیت و هر گونه عبادتی ؛ بنابراین اقسام بسیاری نیز دارد ؛ و اگر بخواهیم در یک دسته بندی کلی ، از «ترین»هایش بگوییم ، میتوانیم به موارد ذیل اشاره نماییم:
2⃣سنتی ترین و ساده ترین "شرک" ، بت پرستی است که در گذشته رواج داشت و امروزه نیز به ویژه در شرق آسیا (هندوستان ، چین ، ژاپن ، مالزی ، فیلیپین و ...) رواج دارد و تبلیغ نیز میشود.
3⃣حاکمترین شرک ، قایل شدن "ربوبیت = صاحب اختیاری و تربیت امور" ، برای صاحبان قدرتهای استکباری میباشد که در گذشته برای فراعنه قایل بودند و امروزه برای آمریکا و انگلیس.
4⃣پیچیده ترین و نامحسوس ترین شرک نیز اطاعت ، پیروی و بندگی هوای نفس میباشد که اگر کسی با آن مبارزه کرد و از آن خلاص شد ، مبتلا به شرک های دیگر و حتی معاصی نیز نمیگردد.
♦️توحید و شرک نظری و عملی :
انسان متشکل از دو بُعد نظری و عملی میباشد ، پس همانطور که توحید نظری و عملی وجود دارد ، شرک نظری و علمی نیز وجود دارد.
1⃣توحید نظری این است که آدمی در شناخت و باورهای خود (به تعبیری جهانبینی) ، معتقد به وجود خدا و معاد و بالتبع نبوت و قرآن و ... باشد ؛ اما توحید عملی ، این است که انسان در عرصه ی عمل نیز به جز خداوند سبحان را هدف نگیرد ، جز «قربة الی الله» را قصد ننماید و بالتبع اگر کاری میکند ، در چارچوب اوامر و نواهی او (شرع مقدس) باشد.
2⃣شرک نظری این است که آدمی در شناخت و باورهای خود (به تعبیری جهان بینی) ، برای خداوند متعال ، در وحدانیت ، خالقیت، ربوبیت و ... شریک قائل گردد. مثلاً برای او جسمیت قایل شود ؛ برای او فرزند قائل شود ؛ بت های زنده و مرده را در خالقیت و ربوبیت شریک بداند ؛ قدرت و مالکیت را بین او و خدایان دورغین و خیالی خود تقسیم کند و ... ؛ اما شرک عملی ، این است که انسان در کارهایش اهدافی جز او را منظور دارد (مثل نماز ریایی) ، بنده و مطیع رب النوع های کاذب ، ادعایی و خیالی گردد و ...
♦️گناه :
بنابراین ، به فرض این که فعلی، گناه باشد ، دلیل بر آن نیست که "شرک" نیز باشد [البته بحث ما از شرک خفی و ... نیست]. گناه ممکن است از غفلت ، نادانی ، فشار نفس و ... رخ دهد . اگر هر گناهی به مثابه ی "شرک" بود ، هر کسی با اولین گناه ، از جرگهی موحدین و مؤمنین خارج میشد و گناهش نیز با «استغفار = طلب بخشش و پوشش» و «توبه = بازگشت از گناه به سوی خدا» بخشوده نمیشد ؛ و بازگشتش منوط به دوباره "اسلام" آوردن و اظهار قلبی و زبانی شهادتین میگردید.
♦️نصرت و تعاون :
آیا هر گونه «نصرت ؛ حمایت و یاری» و نیز هر گونه «تعاون ؛ همکاری و مدد یکدیگر»، شرک است ؟! اگر چنین باشد که باید هرگونه فعالیت های اجتماعی ، اعم از سیاسی ، آموزشی ، فرهنگی ، اقتصادی و ... را تعطیل کنند و هر کس خودش برود در جنگلی به تنهایی زندگی کند ! آیا خداوند علیم ، در قرآن مجید ، بارها به «نصرت و تعاون» ، امر و توصیه ی مؤکد ننموده است ؟! بنابراین ، اگر "نصرت و تعاون"، در راه خدا و به امر خدا باشد، یک تکلیف است، پس عبادت است و اگر در راه غیر خدا باشد ، گاهی شرک ، گاهی ظلم و گناه نابخشودنی نیز میباشد . مانند به یاری شتافتن وهابیت ، برای اربابان کافر و مستکبر (آمریکا ، انگلیس ، اسرائیل و کلاً فراماسون و صهیونیسم بین الملل) ؛ و نیز هر کسی که با فکر ، اندیشه ، قلم ، قدم، مال و یا هر امکان و اقدام خود، به هر مقداری ، به کمک آنها میشتابد . (المائدة، 2)
♦️یا زینب ، کُلّنا عَباسُک (سلام الله علیهما) :
« یا زینب ، کُلّنا عَباسُک » ، یعنی : ای زینب (سلام الله علیکِ) ، ما همه عباسی برای رای تو هستیم . پس نه تنها هیچ ربطی به "شرک" ندارد ، بلکه حتی گناه هم نیست ؛ و اتفاقاً جمله ی خوبی است در ابراز معرفت ، محبت ، مودت و نیز حضور در میدان.
♦️نکته :
همیشه بصیر باشیم ، عمق و پشت پرده را ببینیم . هیچ گاه گمان نکنید که در اینگونه شائبه ها ، واقعاً مشکل آنها در یک «جمله» یا حتی یک «عمل» باشد ، بلکه اهداف اعتقادی، اساسی و البته سیاسی دیگری را تعقیب میکنند . شعارهای مبتنی بر شعوری چون : «ندای هل من ناصرٍ حسینی ؛ لبیک یا خمینی» ؛ «ما همه سرباز توییم ، گوش به فرمان توییم» ؛ «ما اهل کوفه نیستیم ، علی تنها بماند» ؛ «یا ایها المسلون ، اتحدوا اتحدوا» و ...، آنها را آزار داده و میدهد ؛ میخواهند این پیوستگی ، اتحاد ، شعار ، شعور ، حضور در صحنه ، اعلام مواضع و آمادگی ... و بالاخره خروجی های عملی این شعارها نباشد ، بین مسلمانان از گذشته تا حال ، پیوستن به خاندان رسالت ، شفقت ، «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» ، وحدت ، تجمیع قوا ، تأسی و پیروی از مواضع و سنت روشن پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) ، و بالاخره همکاری و تعاون ، به ویژه در مبارزه با کفر ، شرک ، ظلم و استکبار جهانی نباشد ؛ لذا مرتب میگویند : «این جمله شرک است ، آن کار شرک است و ...»!
🔸میخواهند تئوری را تغییر دهند ، تا مواضع و عملکردها نیز تغییر یابد.
@Suspicion
بازنشراز
🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷
🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐
https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg
◀️شبهه #شماره_1343
⛔️ شبهه: ⛔️
@Wiki_Shobhe
متن سخنرانی آقای سید علی خامنه ای رهبر ایران در تاریخ چهارم آبانماه 1395 و پاسخ ما به ایشان
خب حالا ی نفرم پیدا میشود از سر اشتباه و ندانم کاری بجای مرقد امام رضا و مرقد امام بزرگوار و مرقد حضرت معصومه و مراسم معنوی تخت جمشید را زنده میکند خب تخت جمشید یک اثر معماریست ،اثر معماری را انسان تحسین میکند و چون متعلق به ماست و مال ایرانی هاست به آن افتخار هم میکند اما این غیر از اینست که مردم دلها و جان ها و ذهن ها را متوجه یک نقطه ای بکنیم که از معنویت خبری نیست نشانه طاغوتی گریست در همان ساختمانها که امروز بعد از گذشت یکی دو هزار سال ویرانه است یک روزی در همین روز نوروز به مناسبت همین روز نوروز خدا میداند که چقدر بیگناه در مقابل تخت طاغوتگری زمان به قتل میرسیدند و چقدر دلها ناکام میشدند این افتخاری ندارد(خلاصه شده)
#سیاسی #تاریخی
✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅
@Wiki_Shobhe
🌹نظریات مقام معظم رهبری درباره کوروش و هخامنشیان و باستان گرایی
👇👇👇👇👇👇
آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در بیانات و دیدار های مردمی ، هرگاه که بحث باستان گرایی ، افتخار به تاریخ باستان ، سلسله های قبل از اسلام ، کوروش و ... پیش آمده صریحا نظرات خود را در این مورد بیان نموده اند. به تعدادی از رهنمودها اشاره می گردد:
—-------------------
۱۳۶۵/۱۰/۱۹
خطبههای نماز جمعه تهران
و لذا در تاریخ هم وقتی شما نگاه کنید ، میبینید حکما و دانشمندان و انبیا و اهل معرفت علیرغم ضعفهای ظاهریشان و نداشتن قدرت بر اسکندرها و #کوروشها و بقیهی سلاطین و جهانگیران عالم ، ⚡️ پیروز شدند؛ در زمان خود پیروز نشدند ، اما در تاریخ پیروز شدند. از سلاطین و جهانگیران عالم جز نامی ، آن هم همراه با طعن و لعن انسانهای هوشیار چیزی در تاریخ نمانده ، اما بشر آنجا که زندگی میکند ، آنجا که میفهمد ، آنجا که دانش دارد ، آنجا که ایدههای شریف را مطرح میکند ، آنجا که خصوصیات نیک انسانی از او سر میزند ، در حقیقت دنبالهرو پیغمبران و حکیمان و عارفان و همان کسانی است که فکرشان را بر تاریخ و بر بشریت عرضه کردند و پایش ایستادند و مبارزه کردند؛ اگرچه خودشان رفتند ، اما فکرشان ماند و تیرشان به هدف نشست. این تفاوت اساسی بین آزادی در فرهنگ غربی رایج امروز دنیا و آزادی در فرهنگ اسلامی که ما راجع به آن بحث میکنیم و شقوق آن را بیان خواهیم کرد .
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21488
—----------------------------
۱۳۸۳/۰۴/۱۹
بیانات در دیدار جمعی از مسئولان و نخبگان استان همدان
البته من افتخار نمیکنم که اینجا پایتخت مادها یا پایتخت تابستانیِ هخامنشیها بوده. تواریخی هم که آقای استاندار شرح مفصلی از آنها گفتند ، همهاش محل بحث است؛ چیزهای مسلّمی نیست. معلوم نیست دولت ماد در آن وقت تنها دولت متمرکز ایران بوده؛ اینها بین دانشمندان و متخصصانِ این کار محل اختلاف است. در همان دورهی ماد ، به گمان زیاد ما چندین حکومت مقتدر در سرتاسر ایران داشتیم. البته #فرنگیها اصرار داشتند هخامنشیها را بالا بیاورند و مطرح کنند و کوروش و داریوش را اولِ تاریخ بدانند؛ حتّی مادها را هم از خاطر بردهاند.👌 کار مستشرقان اروپایی در این زمینه خیلی صادقانه نبوده ، لیکن حفاریها و شناختها و نشانههای گوناگون تمدنی به ما نشان میدهد که در سرتاسر ایرانِ کنونی ما تمدنهای بسیار قدیمی - که بعضی شاید از تمدن مصر هم قدیمیتر باشد - وجود دارد؛✔️ تمدنهای شش هزار ساله ، هفت هزار ساله؛ از جمله در همدان است ، از جمله در سیستان است ، از جمله در مناطق دیگری از این کشور است. بنابراین نمیشود قاطع گفت اینجا تنها دولت متمرکز یا اولین دولت متمرکز وجود داشته؛ اینها حدسیات است .
http://farsi.khamenei.irخ/speech-content?id=3245
—----------------------------
۱۳۷۸/۰۱/۰۱
بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی
شما ببینید در ایّام تحویل ، مردم چه مکانهایی اجتماع میکنند! دیشب در اطراف آستان قدس رضوی ، با اینکه نیمه شب بود ، جای سوزن انداختن نبود! تا بستِ شیخ بهایی و تمام این اطراف ، مردم برای توجّه ، روی زمین نشسته بودند ! یعنی عید نوروز ، همراه با معنویت. یا دیشب - نیمه شب - هزاران انسان علاقهمند ، از خواب و خانه و زندگی و محیط خانواده بیرون آمدند و به مرقد امام بزرگوار رفتند. یعنی جنبه معنوی. خوب؛ حالا یک نفر هم پیدا میشود که از سرِ اشتباه و ندانمکاری ، به جای مرقد امام رضا و مرقد امام بزرگوار و مرقد حضرت معصومه و مراسم معنوی ، تخت جمشید را زنده میکند! 💥البته تخت جمشید ، یک اثر معماری است؛ انسان ، اثر #معماری را تحسین میکند و چون. به ما و مال ایرانیهاست ، به آن افتخار هم میکند؛ اما این غیر از آن است که ما دلها و ذهنها و جانهای مردم را متوجّه به نقطهای کنیم که در آن خبری از #معنویت نیست ، بلکه نشانه #طاغوتیگری است! در همان ساختمانها که امروز بعد از گذشت یکی دو هزار سال ، ویران است ، زمانی به مناسبت همین روز نوروز ، خدا میداند که چقدر بیگناه ، در مقابل تخت طاغوتهای زمان به قتل میرسیدند و چقدر دلها ناکام میشدند! این افتخاری ندارد .✅
نشر این پیام صدقه ی جاریه است
😳😱😳😱😳😱😳😱😳😱
برای اطلاع از جدیدترین شایعات و شبهات مطرح شده از سوی معاندین و پاسخگویی به آنها به کانال (قرارگاه پاسخ به شایعات و شبهات) بپیوندید.
@GhararGahShayeat
بازنشراز
🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷
🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐
https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg
◀️شبهه #شماره_1344
⛔️ شبهه: ⛔️
@Wiki_Shobhe
ویژه مسلمانان نادان ایرانی
سورﻩابراهیم_آیه۴
«وَ مَا اَرْسَلْنَا مِن رَّسُول اِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ»
معنی: (ما هیچ پیامبرى را، جز به زبان قومش نفرستادیم)
ای مسلمانان ایرانی...
آیا محمد هم زبان شما بود؟
با این حساب محمد پیامبر شما نیست و باید زرتشت پیامبر ایرانیان باشد.
این هم سند از داخل خود قرآن
#دینی
✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅
@Wiki_Shobhe
الف – آیه مبارکه به شرح ذیل است:
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» (ابراهیم - 4)
ترجمه: هيچ پيغمبرى را جز به زبان مردمش نفرستاديم، تا (احكام را) براى آنان بيان كند، و خدا هر كه را بخواهد گمراه، و هر كه را بخواهد هدايت مىنمايد، و او عزيز و حكيم است.
معنا و مفهوم آیه این است که هیچ یک از پیامبران را از آسمان نفرستادیم. بلکه از میان مردم و اقوام برانگیختیم و با هیچ یک نیز به زبان جن، یا ملک، یا موجود ناشناخته یا زبان خارجی و ... سخن نگفتیم، بلکه به همان زبان خودش و قومش که از میان آنان برانگیخته شده است سخن گفتیم. حال کجای این آیه نشان میدهد که محدودهی رسالت هر نبی فقط همان محدودهای است که با آن زبان سخن میگویند؟ به راستی وقتی حضرت موسی (ع) از مصر به فلسطین و بیتالمقدس و از آنجا به دیار دیگر سفر نمود، زبان همهی آنها یک چیز بود، یا گروهی ابری، گروهی عربی و گروهی به زبانهای دیگر تکلم میکردند؟
ب – اگر میخواهند در اثبات ضرورت زرتشتیگری ایرانیان به امر الله، رسول الله (ص) و قرآن کریم استناد کنند، پس باید ابتدا به آنها ایمان آورند. یعنی اول اسلام آورند. و سپس به آیاتش استناد کنند. حال کدام دینی امر میکند که لطفاً از این دین خارج شوید؟!
ج – اگر به الله، رسولالله (ص) و قرآن اعتقاد و باور دارند، نمیتوانند یک آیه را قبول کنند و آیات دیگر را نادیده گرفته یا رد کنند. همان قرآنی که فرمود با هر رسولی به زبان خودش و قومش تکلم میشود، فرمود: موسی و عیسی (ع) را برای قوم بنیاسرائیل فرستادم، اما حضرت محمد (ص) را برای همه بشریت فرستادم:
« وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» (سبأ - 68)
ترجمه: و ما تو را يا محمد (ص) نفرستاديم مگر براى همه مردم جهان، تا آنان را (به پاداش كار نيك) بشارت دهى (و از عذاب كار بد) بترسانى. ولى مردم اكثراً نمىدانند.
د – حال برگردیم به مسئله دین زرتشت و ایرانیت. اگر میخواهند بر ملیت زرتشت استناد کنند و ملیت را اولی بر دیانت بشمارند، در ایران انبیای دیگری نیز (مانند دانیال نبی و انبیایی که در تخت فولاد اصفهان مدفون هستند و ...) نیز وجود داشتند، چه ضرورتی دارد که بین این همه نبی، ایرانیها حتماً زرتشتی شوند؟
اگر میخواهند به مقولهی زبان استناد کنند، وضع بدتر میشود، چرا که زرتشت و کتابش اصلاً فارسی نبوده است. بلکه به زبان «اوستایی» مشهور است. زبان فارسی نیز از دورهی هخامنشیان و در میان قوم آریایی رواج داشت که به سنسکریت و زبان اوستایی نیز نزدیکیداشت. و ایرانی و زبان فارسی نیز از همان دوران تشکل آریاییها شکل گرفت.
زبان اوستایی نیز زبانی بود که فقط در میان قومی در شرق ایران که دقیقاً ثبت نشده در کدام منطقهی آن رایج بوده است.
ھ – بنابر این اگر زبان یک پیامبر ملاک باشد، اولاً در همان موقع نیز فقط اهالی یک منطقه از شرق ایران باستان مخاطب زرتشت بودند و به زبان اوستایی تکلم میکردند و نه همهی ایران و ایرانیها و ثانیاً بنا بر همین استناد و استدلال، تکلیف فارسی زبانان آن عصر، یا آذریزبانها، کرد زبانها، بلوچ زبانها و ... چه میشود؟ آیا باید برای آنان نیز پیامبری با زبان خودشان بیاید؟ اگر پاسخشان مثبت است، پس زرتشت متعلق به همه ایرانیها نبوده است. مگر نمیگویند که هر پیامبری مخصوص قومی است که به آن زبان سخن میگویند. لذا نه در گذشته [حتی زمان حیات شخص زرتشت] و نه در طول تاریخ و نه اکنون، زرتشت دین همهی ایرانیها نبوده و نمیتوانسته باشد و نیست.
و – به رغم تحقیقات گسترده، تاریخ پیدایش زرتشت اصلاً مشخص نیست، چه رسد به زبان او و کتابش. برخی قدمت او را حتی شش هزار سال پیش بیان کردهاند. اغلب ایران شناسان ده تا یازده قرن قبل از مسیح را بیان کردهاند. ارسطو و اودوکسوس و هرمی پوس نوشتهاند که زرتشت پنج هزار سال پیش از جنگ تروا میزیسته است. منابع دوران رواج زبان پهلوی، زایش او را سه قرن قبل از اسکندر مقدونی بیان کردهاند. در هر حال اصلاً معلوم نیست که چه زمانی و در کجا به دنیا آمده و به چه زبانی تکلم مینموده و با چه خطی مینوشته است؟
جالب است که مدعیان ضرورت زرتشتیگری ایرانیان و نیز اسلام ستیزان، به اسلام که میرسند بهانه میکنند که دین 1400 سال پیش است، زبان کتابش عربی است و ...، اما از ما میخواهند که به یک دین مربوط به شش هزار سال پیش یا بیشر، که اصلاً زبانش هم معلوم نیست برگردیم!
ز – نکتهی آخر آن که اصلاً کتاب زرتشت چیست و کدام است که دست کم مطالعه کنیم. در اذهان عمومی کتاب «اوستا» را به عنوان کتاب او معرفی میکنند، در حالی که اوستا کتاب زرتشت نیست، بلکه در طی چند قرن توسط موبدان زرتشتی نوشته است. همین موبدان در جشنی کتاب زرتشت را سوزاندند و خود کتابی به نام او دادند که منشاء پیدایش دین «مجوس» شد. دینی که ازدواج خواهر و برادر و ازدواج با محارم در آن اجباری بود. و اوستایی که الآن در اختیار است که الحمدلله با آن اوستای موبدان قرون بعد از زرتشت نیز متفاوت است.
خود زرتشتیها مدعی هستند که نام کتاب اصلی «گاتها» است. که البته آن نیز به زبان فارسی نبود. بلکه به زبان یکی از اقوام شرق ایران که معلوم نیست کجاست بوده است. اما مهمتر این است که این کتاب اصلاً وجود خارجی ندارد که کسی بخواهد به آن رجوع کند.
ح – انصافاً باید اذعان داشت که دعوت به زرتشتیگری به بهانهی ایرانی بودن، دعوت به حماقت و سوق دادن به بیدینی است. چرا که اصلاً چنین دینی وجود خارجی ندارد که کسی بخواهد به آن رجوع کند یا نکند. و اگر مردم امروز بخواهند به نظریات اشخاص عادی به نام موبدان رجوع کنند، به همان فرضیههای فرویدیسم، داروینیسم، مارکسیسم، فمینیسم ... که همه نشأت گرفته از نگاه مادیگرانهی «ماتریالیسم» هست رجوع میکنند که دست کم چهار پنج جمله مفهوم یا احیاناً چند فراز قابل تأمل داشته باشد. چرا زرتشتی شوند که نه زبانش فارسی بوده و نه اصلاً کتاب معینی دارد؟
آیا واقعاً انتظار دارند که یک انسان عاقل ایرانی، قرآن را با آن همه علوم در فلسفه، عرفان، احکام ... و متکی بر استدلالهای عقلی و وحی را رها کند و به جرم ایرانی بودن به خرافات برگردد؟! آیا این اهانت به شعور و فهم ایرانیها نیست؟
🇮🇷 کانال "ویکےشبهہ"
کانال جامع شبهات و شایعات فضاے مجازے🇮🇷
📡 کانال ✅ ویکےشبهہ ✅ در ایتا📲
https://eitaa.com/Wiki_Shobhe
کانال 🇮🇷 ویکےشبهہ 🇮🇷 در تلگرام:
https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg
🇮🇷ویکی شبهه🇮🇷
@Wiki_Shobhe
🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐
◀️شبهه #شماره_912
💡کلمات کلیدی : #جهنم_و_بهشت, #طاعون, #عقل, #زنده_به_گور, #عقاید
⛔️ شبهه: ⛔️
@Wiki_Shobhe
قصه ی جهنم و بهشت، طاعونی ست،
برای زنده به گور کردن عقل بشر
و عاقبتش دست و پا زدن میان عقاید پیشینیان است،
ولی این گیجی پادزهری هم دارد
به نام: انسانیت
شیما_سبحانی
✅◀️ پاسخ دوم شبهه: ▶️✅
@Wiki_Shobhe
این شبهه سعی دارد انسانیت و پایبند بودن به مسائل اخلاقی را، در مقابل دین و بالخصوص معاد ، بهشت ، جهنم و پیروی از ادیان الهی که همه میراث پیشینیان است قرار دهد . ضمنا اعتقاد به سرای آخرت ، بهشت و جهنم را، در مقابل عقل قرار داده است .
در جواب به شبهه فوق می توان گفت⬇️
1⃣دین دار واقعی حتما اخلاق مدار و به قول گفته شده در این شبهه، انسانیت دارد .
پیامبر اکرم اصلی ترین دلیل مبعوث شدن خود را، اکمال مکارم اخلاق بیان کردند
⏪(إنما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق).
انسانیت، نه اینکه تقابل با دین ندارد بلکه،در حقیقت خود دین داری است و این حرف بیهوده ای است که القا کنیم👈« یا باید دین را انتخاب کنی و یا انسانیت و اخلاق را».
2⃣ اتفاقا عدم اعتقاد به سرای آخرت ، بهشت و جهنم و جایگاهی که انسان ها باید جوابگوی اعمال رفتار و افکار خود باشد، انسان را به خروج از اخلاق و انسانیت رهنمون می کند.
3⃣از نظر ادیان الهی و بخصوص اسلام، بعنوان کاملترین و آخرین دین، اعتقاد به معاد جزء اصول دین است و برای اثبات آن مطالب بسیار زیادی مخصوصا عقلی وجود دارد. که بعنوان مثال می توان به این آدرس مراجعه نمود.👇
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1948
💠منبع: کانال آنتی شبهه💠
https://telegram.me/joinchat/BZqYaDwEHx0EUSbvRSIJcA
باز نشر از
🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷
https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg