با عرض سلام خدمت شما
من یک نوجوون هستم وقتی در کانال تنهامسیر بحث این شد که پدر و مادر های محترم نباید به فرزندشون در مقابل کارهایی که انجام میده پول بدهند ، با خودم گفتم که چه خوبه این رفتار اشتباه پدر و مادر هارا از زبان یه نوجوون بخونن ..
من برای مراقبت از مادربزرگم میرفتم پیششون و چون پدرم مشغله کاری بهشون اجازه نمیداد بروند خانه مادربزرگم من به جای پدرم میرفتم
اوایل پدرم فکر میکردن من از این که میرم خانه مادربزرگم ناراحت هستم برای همین بعد از این که میرفتم خانه مادربزرگم بهم مبلغی رو به عنوان دستمزد میدادن و من هم قبول میکردم از همان روز من هیچ لذتی نمیبردم از این که به مادربزرگم خدمت میکردم و فقط به خاطر پول بود متاسفانه.
تا این که بعد از یه مدتی پدرم دیگه بهم پول نمیدادن و به خاطر پدرم میرفتم اونجا کم کم خیلی علاقه مند شدم که بروم اونجا پیش مادربزرگم از همون موقع ها تا به الان خیلی خداروشکر میکنم که چنین توفیقی رو بهم داده که بتونم کمک یه فرد کنم .
و همیشه برای رضای خداوند و شادی امان زمان عج و مادر بزرگم میرم.
و در کل این یک هنر نیست پدر ها و مادرها پولی رو به عنوان دستمزد به فرزندانشون میدن درحالی که این یک صدمه خیلی بزرگی به فرزندانشون هست.
سلام من مادری۵۴ساله ام ودوفرزند دارم دخترم ازدواج کرده وپسرم که۲۸ساله است ،بیکاروبی هدف ازصبح تاشب ازشب تاصبح جلوی کامپیوتره،برای آینده هیچ برنامه ای نداره ومتاسفانه هیچ کمکی به مانمیکنه ....نحوه تربیتی من طوری بوده که تمام بارزندگی بعهده خودم بوده،پدرشخصی منفعل،ومن فکرمیکردم بایدبجای همه تلاش کنم تاهمه چی سرجای خودش قراربگیره،متاسفانه الان آدمی خسته وداغونم که تازه متوجه شدم که چقدراشتباه کردم تو زندگیم وبلدنبودم چطوربرای زندگی وآینده تربیتشون کنم.
هم جسمم خسته است وهم روحم دیگه دیره برای هرنوع کاری😢 تاسف
فقط دعامیکنم بچه هام عاقبت بخیرباشن.
سلام خسته نباشید
مادرم همیشه ما رو از پدرم میترسوند دقیقا عین غول ولی پشت صحنه همه کاره خودش بود پدرم حتی اجازه بردن خواهر برادراشو به باغشم نداشت حتی وقتی فهمیدیم سرطان داره مادرو برادرا نشستن زیر پاشو همه رو بالا کشیدن. اقتدار الکی فقط ما تا آخر ازش میترسیدم روحش شاد
سلام و عرض احترام خدمت استاد عزیز
خداروشکر بنده پسرم که ۱۰ سالش هست رو فرستادم سر کار از صبح تا شب خیلی راضی هستم یه ذره دلم براش میسوزه ولی میگم برای خودش خوبه
سلام علیکم حاج آقا مسجد ما برای پربار کردن مسجد یه کار زیبا انجام دادن طرح مسجد یارروراه انداختن هر دانش آموز دختر ۵نفر از دوستاشو یارگیری کنه ودر پویشهای مسجد شرکت کنه که یکی از پویشها پویش نماز جماعت خانوادگی بود اونروز تو مسجد جانبود هر دانش آموز با مادرش اومده بود یکی از پویشها اردوی غدیر هست که کار فرهنگی برای دختران هست از کلاس اول تا ششم و....
سلام پسر من ۱۳ ساله هستند و امسال از مدرسه که آزاد شدند بلافاصله فرستادیم سر کار خودشم ذوق داشت گفت میخوام خودم پول در بیارم والان سه هفته هست که میرند مغازه صبح ساعت۸میرند تا ۱ عصری هم ۳:۳۰میرند باز تا ۸ شب دیگه خیلی کمتر سروقت گوشی میرند کلاس قرآن هم ثبت نامشون کردم هفته ای سه بار قرآن میرند .
سلام و عرض ادب
حاج آقا امشب با پسرم رفته بودم مسجد، نماز اول بچه ها خیلی سروصدا کردن، بین دو نماز عده ی زیادی شروع به ناراحتی کردن و گفتن کسایی که با بچه میان مسجد نماز شون باطله و مدیون هستن.
منم به واسطه اینکه قبلا صحبت های شما را راجع به این موضوع خونده بودم جوابشون رو دادم، اما از شدت ناراحتی تا نیم ساعت بدنم میلرزید و گریه کردم و تصمیم گرفتم دیگه به اون مسجد نرم.
بعد نماز پیشنماز بیسواد، رفت بالای منبر و گفت کسانی که بچه کوچک دارن نیان مسجد.
فقط خواستم بگم همین روحانیون بی تدبیر هستن که تیشه به ریشه دین میزنن. کاش یک جایی بود که برای اینطور مسائل میشد شکایت کرد
سلام روزتون خوش
من پسرم رو وقتی حدود 11سالش بود تشویق کردم برای کار کردن ابتدا چیزهای کوچیک میفروخت مثل گلدون بعد تو یه کارگاه گلدوزی مشغول شد بعد تو کارگاه روکش فرمان خلاصه چند باری کارش رو عوض کرد تا در سن 13,14سالگی شاگرد مغازه نقره فروشی شد و الان که17سال داره با کمک پدرش تونسته یه مغازه نقره فروشی بزنه و خیلی خوشحال هستیم که سرش گرم کارش هست تا اینکه خدای نکرده توی کوچه با دوستای ناباب وقت بگذرونه
برای همه جوونا آرزوی موفقیت وبالندگی وایمان کامل دارم
ممنون از شما🌸🌸
سلام درمورد بحث اجازه که فرمودین اتفاقا پسرم۶سالشه خیلی دوست داره بریم اینوراونور ومنم همیشهههه میگم باید بابایی اجازه بدن یه بار بهم گف حالا چرا همش میگی باید بابایی اجازه بدن بدون اجازه بریم دیگه گفتم چون بابایی رئیس خونه ان😊
سلام استاد
با توجه به اینکه فرموده بودین که بچه هاتون رو بفرستین سرکار ، باید بگم منم پسر ۱۰ ساله ام رو از ابتدای این هفته که مدرسه ش تمام شده بود فرستادم مغازه ی پدرش البته به غیر از زمانهایی که کلاس کشتی میره میخواستم ببینم بهتره بچه ها برن پیش پدرشون برای کار یا پیش یه فرد بیگانه ؟
سلام استاد وقتتون به خیر
در رابطه با کار کردن فرزندان خواستم بگم که توی اقوام ما همگی از بچگی بچه ها رو مسئولیت پذیر تربیت کردن به جز یکی از اقوام که همیشه بقیه رو منع میکرد و میگفت شما کافریت چطوری دلتون میاد که بچتون میگی کار بکنه و رختخوابش رو جمع بکنه و ...گذشت تا الان که همگی بزرگ شدیم و من شدم عروس ایشون ۱۸ ساله دارم با پسرش زندگی میکنم بچه دار نشدیم و این اقای از خدا خواسته تن پرور به خاطر اینکه زیر بار مسئولیت نره حاضر نشد اقدامی کنه و فقط به زور و گریه من دوسه باری ای وی اف کردیم که بی نتیجه بود اونم فقط به خاطر ضعیف بودن اسپرمش و حتی حاضر نشد یک دونه قرص یا داروی گیاهی طب اسلامی رو مصرف بکنه حاضر نشد اصلاح تغذیه بکنه و تمام بار زندگی روی دوش منه صبح تا شب توی خونه خوابه شب تا صبح بیرونه ذره ای ذره ای به درد نه زندگی خودش میخوره و نه پدر و مادرش و نه دیگران به شدت تن پرور حتی اگر خونه پدرش باشیم صبح که از خواب بیدار میشه رختخوابش رو پدر ۷۰ سالش جمع میکنه بلد نیست یک استکان چای برای خودش درست بکنه اگر هم من ۵ دقیقه دیرتر واسش چای بیارم یا غذاش کمی دیرتر بشه قهر میکنه و فکر میکنه بدبخت ترین ادم روی زمینه که غذاش ی وعده کم و کسر شده فقط خدا میدونه چی از دستش میکشم حمام میره لباس زیرش رو نمیشوره و میگه اگه نشوریش میندازمش میره به شدت ادم ضعیف النفس و کم ظرفیتی بار اومده و انقدر این ساختار تن پروری و بی مسیولیتی توی وجودش قوی شده به لطف مادرش که من هر چه تلاش کردم نتونستم اصلاحش کنم و فقط روز به روز خودم پیر تر و افسرده تر شدم فقط به سر و تیپ خودش میرسه و حتی حاضر نیست به من پول بده حتی پول تو جیبی هم نمیده و الان در استانه ۴۰ سالگیمون به من میگه پیر زن و این ادم انقدر ضعیفه که دوسه بار تصمیم به طلاق گرفتم فقط تنها کاری که کرده تهدید من بوده و من فقط از ترس اینکه بلایی سر خانوادم نیاره دارم باهاش زندگی میکنم به شدت یاقی و خود خواه هست و من تمام این بدبختی که دارم میکشم رو از چشم تربیت نادرست مادرش میبینم که انقدر پسرش رو لوس و تن پرور و خود خواه تربیت کرده ۳ تا برادرن هرسه همین جور تنبل و خود خواه و بی اراده و ضعیف و بی مسیولیت هستن اگر بخوان ی کار کوچلو در حد مثلا ی خرید واسه منزل انجام بدن باید ی صبح تا شب التماس بهشون بکنی و اخرش هم به دعوا و قهر کشیده میشه
خواستم بگم تو رو به خدا بچه هاتون رو درست و مسئولیت پذیر بار بیاریت تا امثال من بدبخت نشن دلسوزی بیجای پدر و مادر نتیجه ش فقط سیاه شدن زندگی آیندشونه