eitaa logo
شعر هیأت
11.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
200 ویدیو
17 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹مبهوت دریا🔹 قطره‌ام اما به فکر قطره ماندن نیستم آن‌قدَر در یاد او غرقم که اصلاً نیستم بر قلم آن کس که می‌راند سخن، من نیستم بی‌علی در فکر یک پایان روشن نیستم بی‌خود از خود می‌شوم تا نام او را می‌برند قدسیان این ذکر را تا عرش، بالا می‌برند قطره بودم آمدم مبهوت دریایم کنند موج‌ها فکری برای تشنگی‌هایم کنند ذره باشم تا غبار راه مولایم کنند سخت مجنونم، بگو مردم تماشایم کنند با مفاتیح‌الجنان چشم او، در باز شد یا علی گفتم صد و ده بار عشق آغاز شد ابر مبهوتش شد و با جوهر باران نوشت باد هوهو کرد و با یادش هوالقرآن نوشت ماه او را چارده بار از صمیم جان نوشت نوبت خورشید چون شد نور جاویدان نوشت ابر و باد و ماه و خورشید و فلک کاتب شدند خوش‌نویسان علی‌بن‌ابی‌طالب شدند ذکر او را گفته حتی کوه و دریا و درخت یا علی گفتن چه آسان! با علی بودن چه سخت جز علی از هر چه در دنیاست بربستیم رخت سال و فال و حال و مال و اصل و نسل و تخت و بخت نیست در این شهر یاری جز علی یک شهریار! لا فتی الا علی لا سیف الا ذولفقار... او جمالی دلربا را دیده در صبر جمیل صبر او ایمان او ورد زبان جبرئیل هست راه پیچ در پیچ قیامت را دلیل داستان آتش و دستان محتاج عقیل عارفان غرق‌اند در ژرفای اقیانوسی‌اش مایۀ فخر ملائک می‌شود پابوسی‌اش در حریمش می‌وزد گویی نسیم از هر طرف هم کبوتر می‌پرد هم یا کریم از هر طرف می‌رسد بانگ صراط ‌المستقیم از هر طرف هم فقیر و هم اسیر و هم یتیم از هر طرف هرکه باشد، هرچه باشد، او پناهش می‌دهد صاحب این خانه بی‌تردید راهش می‌دهد... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1345@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹دردانهٔ کعبه🔹 ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود روح از پیکرهٔ کعبه برون آمده بود روشنا ریخت به افلاک حلولش آن روز کعبه برخاست به اجلال نزولش آن روز عشق او بر دل سنگی‌‌ِ حرم غالب شد قبله مایل به علی بن ابی‌طالب شد از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت کعبه در بدرقه‌اش چند قدم با او رفت قفس کعبه شکسته‌ست دم پرواز است برو از کعبه که آغوش محمد باز است آینه هستی و با آینه باید باشی خانه‌زادِ پسر آمنه باید باشی همهٔ غائله‌ها گشت فراموشِ نبی کودکی‌های علی پر شد از آغوش نبی مستی اهل سماوات دوچندان شده است عطر گیسوی علی خورده به تن‌پوش نبی تا بچیند رطب تازه‌ای از باغ بهشت رفته دردانهٔ کعبه به سر دوش نبی که نبی بوده فقط این همه سرمست علی که علی بوده فقط آن همه مدهوش نبی چشم در چشم علی، آینه در آیینه حرف‌ها می‌زند اینک لب خاموش نبی دور از من مشو، ای محو تماشای تو من نگران می‌شوم از دور شدن‌های تو من من به شوق تو سکوتم، تو فقط حرف بزن وحی می‌ریزد از آهنگ لبت، حرف بزن می‌نشینم به تماشای تو تنها، آری هر زمان خسته‌ام از مردم دنیا، آری بر مکافات زمین با تو دلم غالب شد همهٔ دهر اگر شعب ابی‌طالب شد خوب شد آمدی ای معنی بی‌همتایی بی‌تو هر آینه می‌مردم از این تنهایی دین اسلام در آن روز که بازار نداشت یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت اول آن کس که خریدار شدش حیدر بود باعث گرمی بازار شدش حیدر بود وحی می‌بارد و من دوخته‌ام دیده به تو تو به اسلام؟ نه! اسلام گراییده به تو در زمین دلخوش از اینم که تویی همسفرم از رسولان دگر با تو اولوالعزم‌ترم می‌رود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1341@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹دلتنگ توییم🔹 ای مهر تو دلگرمی هر طفل یتیم! ای خوانده تو را به چشم تر، طفل یتیم دلتنگ توییم یا علی! هر شب و روز آن‌گونه که در روز پدر، طفل یتیم 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹چه بخت بلندی!🔹 «پدر» چه درد مگویی! «پدر» چه آه بلندی! نمی‌شود که پدر باشی و همیشه بخندی دو دست مِهر تو بر شانه‌ام، چه حسّ شگفتی! دو چشم عاشق تو حامی‌ام، چه بختِ بلندی!... مرا به معجونِ آفرین و خشم صدا کن چه خندۀ نمکینی، چه اخمِ مملوِ قندی چروک دستانت را نشان بده که ببینم در این رقابت، با روزگار، چند به چندی؟... از آن تبسم شیرین مرا مباد جدایی از این زمانۀ ننگین تو را مباد گزندی خدا نیاورد آن روز را که شاد نباشی مباد یک شب هم از «نگاه» چشم ببندی... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4537@ShereHeyat
گه‌گاه تنفسی به اوقات بده رنگی به همین آینهٔ مات بده من می‌دانم سرت شلوغ است ولی گاهی به خودت وقت ملاقات بده 📝 @ShereHeyat
🔹شکوفاترین بهار🔹 به چشم آینه، ای کاش بی‌غبار بیایم اگر قرار ندارم، سر قرار بیایم از آستانۀ پاییزِ لحظه‌ها بگریزم به اعتکاف شکوفاترین بهار بیایم سه روز نه همۀ عمر زیر سایۀ لطفت دعا دعا بکنم، بلکه در شمار بیایم قسم به چادر مادر، که اتفاق کمی نیست همین که معتکف خانۀ تو بار بیایم نفس نفس به هوایت دویده اشک به گونه چگونه پیش تو با بغض خود کنار بیایم بپوشم از همۀ شهر چشم و در شب حاجت به جمع مردم دل‌گرم انتظار بیایم خدا کند بتکانم به جای دوست، دل از خویش به چشم آینه، ای کاش بی‌غبار بیایم 📝 @ShereHeyat
والایی قدرِ تو نهان نتوان کرد خورشیدِ تو را نمی‌توان پنهان کرد توفندگی خطبۀ طوفانی تو کاخ ستم یزید را ویران کرد 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹زینب اگر نبود...🔹 ای زینب ای که بی‌تو حقیقت زبان نداشت خون آبرو، محبّت و ایثار، جان نداشت آگاه بود عشق که بی‌تو غریب بود اقرار داشت صبر، که بی‌تو توان نداشت در پهن‌دشت حادثه با وسعت زمان دنیا، سراغ چون تو زنی قهرمان نداشت یک روز بود و این همه داغ، ای امام صبر پیغمبری به سختی تو امتحان نداشت گر پای صبر و همّت تو در میان نبود اسلام جز به گوشهٔ عزلت مکان نداشت... روزی به زیر سایهٔ پیغمبر خدای روزی به جز سر شهدا سایه‌بان نداشت؟ محمل درست در وسط نیزه‌دارها یک ذرّه رحم در دل خود ساربان نداشت زینب اگر نبود، شجاعت یتیم بود زینب اگر نبود، شهامت روان نداشت زینب اگر نبود، وفا سرشکسته بود زینب اگر نبود، تن عشق جان نداشت زینب اگر کمر به اسارت نبسته بود آزادی این چنین شرف جاودان نداشت «میثم» هماره تا که به لب داشت صحبتی حرفی به‌جز مناقب این خاندان نداشت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/744@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹حافظ خون شهیدان🔹 ماجرای کربلا شرح بلای زینب است عصر عاشورا شروع کربلای زینب است شرح صدرش در نمی‌آید به فهم اهل دل صبر زینب آیت صبر خدای زینب است رو «اَلم نَشرَح لَک صَدرَک» بخوان کاین آیه را عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است باغبان گلشن سرخ ولایت اشک اوست حافظ خون شهیدان گریه‌های زینب است پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد بر سر پا، باز با صبر و رضای زینب است کوفه و روز اسیری دیدن زینب! دریغ چون در و دیوار کوفه آشنای زینب است.. نی همین در شام و کوفه بلکه در وادی عشق هر کجا پا می‌گذاری جای پای زینب است.. خطبۀ او افتخار ملت اسلام شد بانگ «اَلاِسلامُ یَعلوا» در ندای زینب است پرچمش سرهای هفتاد و دو تن بر نیزه‌هاست ای دریغا! در کف دشمن لوای زینب است.. 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹قبلۀ جان🔹 تویی که قبلۀ جان خاک آستانۀ توست عفاف، پرده‌نشین حریم خانهٔ توست.. تویی عقیلهٔ عترت، تویی سلالهٔ نور که نقد عصمت حق گوهر خزانهٔ توست تو زینبی که خِرَد غرق لُجّهٔ حیرت ز قدر و منزلت روح بی‌کرانهٔ توست.. چنان ز منطق شیوا به خصم طعنه زدی که سرشکسته ز آزار تازیانهٔ توست یزید رفت و از او در جهان نماند اثر نه شام، بلکه به هر کشوری نشانهٔ توست تو آن خطابهٔ والا به نقل گفتی باز که داستان غم مادر یگانهٔ توست هنوز چشم سماواتیان به دامن طف به سوی نافله و گریهٔ شبانهٔ توست نه داستان تو تنها حدیث عاشوراست که از کران ازل تا ابد زمانهٔ توست پیام خون شهیدانِ عرصۀ تاریخ رسالتی‌ست که تا حشر زیبِ شانۀ توست.. 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹امّ الکتاب🔹 زینب اگر نبود حدیث وفا نبود با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود زینب اگر نهیب نمی‌زد علیه کفر نطق مدافعان ولایت رسا نبود زینب اگر اسیر نمی‌شد به راه دوست دین خدا ز قید اسارت رها نبود زینب اگر طلسم ستم را نمی‌شکست امروز صحبت از شرف اولیا نبود.. در شام و کوفه باز نمی‌کرد اگر زبان نام رسول بر سر گلدسته‌ها نبود اُمّ الکتاب اوست «کلامی» به یک کلام زینب اگر نبود کتاب خدا نبود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5340@ShereHeyat
آن روزِ هراس و تیغ و خون، بی‌تردید پیکار شب و روز به پایان نرسید بنشست ز پا حسین و زینب برخاست در غیبت آفتاب، مهتاب دمید 📝 @ShereHeyat