گفتیم هوا پس است، نالان رفتیم
سنگین سنگین، سربهگریبان رفتیم
هر گُل در دست کاسهای داشت و ما
با چتر به پیشواز باران رفتیم
#آنات
#حامد_طونی
#مجموعه_رباعی
#تازه_های_انتشارات_شهرستان_ادب
@Shahrestaneadabpub
چه جای شادی است و غم میان حیرت حرم
فقط سکوت میکنیم و این علامت «رضا»ست
#بهرنگ_درنگ
#محمد_مرادی
#انتشارات_شهرستان_ادب
@shahrestaneadabpub
در خاطر من هر شب، میخواند و میگرید
چوپان پریشانی، با نیلبکی بدکوک
میسوزم و خاموشم، در خویش فراموشم
مانند بیابانی، شوریدهدل و مفلوک
چون شِمهای از بوی گیسوی تو آمد دوش
پیچیده در آغوشم عطر علف و شلتوک...
#مجموعه_غزل_کوهزاد
#قادر_طراوت_پور
#تازه_های_انتشارات_شهرستان_ادب
@shahrestaneadabpub
ماجرای عاشقانۀ من و جهان
سخت بود
سخت بود و سخت ناگزیر بود!
جیک و پوک دائم پرنده و درخت پیر بود...
#کهکشان_چهرهها
#علیمحمد_مودب
#انتشارات_شهرستان_ادب
@shahrestaneadabpub
به فتوای من، اگر در دلتنگی و اندوه معشوقی جان بسپاری، پیش از آنکــه نکیر و منکر پرسـش آغاز کنند، بهشت تو را در شمایل آواز فرشتگان به خود میخواند. ربالعالمین از دیدار هیچ گروهی به قدر عشاق خشنود نمیشود. به فرشتگان مقرب خود میگوید: «کنار بروید و بنگرید. اینک همقبیلگان من».
ِ زیرا که عاشق کبیر هم اوست.
#ایران_شهر_دو
#محمدحسن_شهسواری
#انتشارات_شهرستان_ادب
@shahrestaneadabpub
یکبار از برادرش پرسید اگر هوا روشن بود و نه از باران خبری بود نه از رعد، چگونه پیغامش را به خدا برساند؟ منصور لبخند زده و گفته بود:
میتوانی به باغ بروی و برگ درختی را مثل گوش انسانی بگیری و آرزویت را در آن نجوا کنی. درختان چون به خدا بسیار نزدیکند، پیغام تو را به او میرسانند...
#پس_از_بیست_سال
#سلمان_کدیور
#انتشارات_شهرستان_ادب
@shahrestaneadabpub
در آسمان غزلهام گرم پروازند
کبوتران خیالی که آب و دان دادی
غمت بهرغم فراوانیاش، مرا کم بود
اگرچه سهم مرا بیش از این و آن دادی...
#مجموعه_شعر_1375
#محمدرضا_معلمی
#انتشارات_شهرستان_ادب
@shahrestaneadabpub
و صحابه گفتند: يا رسولالله چون بودى اگر تو ايشان را لعنت كردى؟
گفت: «مرا به رحمت فرستادهاند نه بدانكه لعنت كنم.»
📖 #قاف
#بازخوانی_زندگی_آخرین_پیامبر
#ياسين_حجازى
@shahrestaneadabpub
شوقی برای دیدن باران نداشتم
از پنجره غبار نمیرفت قبل تو
از دل بعید بود، دل بیخیال من
هرگز سر قرار نمیرفت قبل تو
گل داده چارچوب تمام اتاقها
از خانه انتظار نمیرفت قبل تو...
#صبح_تازه_دم
#عاطفه_جوشقانیان
#انتشارات_شهرستان_ادب
@shahrestaneadabpubb
#شعر #غزل #غزل_عاشقانه #شعر_عاشقانه #شاعر_معاصر #شهرستان_ادب #ادب_بوک
آدمهای انگشتشماری توی این دنیا هستند که چهرۀ درهم و لرزانشان را هم بشـود دوست داشت. آن چشـمهای بیتاب میخواستند تر بشوند و اگر آدمها رفته بودند و تابلوها تمام شـده بود، اگر من میتوانستم و میخواستم، دســتهای نــازلی از خــودش کنــده میشــد و جــایی در مــن پیدا میکرد که غدههای گوشۀ چشمش را بگذارد باز شوند. باز شوند و هی بتراوند یک جایی روی شانههای من. من چه بودم آن موقع؟ غرق طور دیگری از زیبایی، یا مانده زیر آوار ِپشت ِهم خطهای شکستهای که دلم را میخراشیدند. هی میخراشیدند و باز برمیگشتند و روی خراشها زاویۀ تند و تیز فرو میکردند...
#عاشقی_به_سبک_ونگوگ
#محمدرضا_شرفی_خبوشان
#انتشارات_شهرستان_ادب
#رمان #رمان_ایرانی #بریده_کتاب #بخشی_از_کتاب #داستان #داستان_ایرانی #عاشقانه #خبوشان #ایرانی_بخوانیم
دربارۀ اعتبار معراج بپرس
دربارۀ روزگار تاراج بپرس
دربارۀ جشنوارۀ سبز صعود
چشمی برسان به اوج، از کاج بپرس
#محال
#مجموعه_شعر
#امیر_مرادی
#انتشارات_شهرستان_ادب
@shahrestaneadabpubb
#شعر #رباعی #رباعی_عاشقانه #شعر_معاصر #شاعر_معاصر #شهرستان_ادب #ادب_بوک
حسین... حسین... حسین... آنقدر که از دیروز تا بهحال این اسم را شنیدهایم، در زمان حیات حسین نشنیده بودم. ما او را کشتیم که نامش گم شود و نشانش پاک گردد، اما انگار او زندهتر از قبل است. دیروز با جسمش جنگیدیم و از امروز به بعد باید با اسمش بجنگیم.
#راننده_رئیس_جمهور
#سلمان_کدیور
#انتشارات_شهرستان_ادب
قیمت با تخفیف: 36 هزار تومان
#راننده_رئیسجمهور #سلمان_کدیور #محرم #عاشورا #عاشورا_شناسی #امام_حسین #قیام_عاشورا #کتاب_محرم #ادب_بوک