eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
8.8هزار ویدیو
217 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸•° فرازی از #وصیت‌نامه شهید ✍بعد از مدت ها #ڪشمڪش درونی ڪه هنوز هم #آزارم🍁 می دهد، برای #رهایی از این زجر به این #نتیجه رسیده ام و در این جمله خلاصه میشود: #خدایا_عاشقم_ڪن💚 اگر چنین ڪنی دیگر هیچ #نخواهم، چون همه چیز دارم می دانم اگر چنین ڪنی از این #بند🍂رهایی یافته و دیگر به سـ🌺ـویت #پر میڪشم... #شهید_امیر_حاج_امینی🌷 #شادی_روحش_صلوات💐 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📎 #کلام_شهید اگر می خواهید #تاثیرگذار باشید اگر می خواهید به عمر و خدمت و جایگاهتون #ظلم ‌نکرده ‌با
0⃣8⃣3⃣ 🌷 🔻 نتیجـه ڪــار جهــــادی 🌷چند ساعت بعد از اینکه رخ داد، شهید احمد با من تماس گرفت و گفت می خواهیم با برای کمک رسانی به بم برویم. 🌷از من خواست تا به سرلشکر اطلاع دهم . آن زمان من رئیس دفتر سرلشکر صفوی بودم. صبح موضوع را به سرلشکر صفوی اطلاع دادم و ایشان هم به سرعت به بم رفت. 🌷وقتی رسید دید یک سر را گرفته و سر دیگرش در دست حاج قاسم است و در حال جا به جا کردن مجروحین هستند . 🌷در اربعین شهادت شهید کاظمی او را در دیدم و احوالش را پرسیدم ؛ گفت خوبم و ادامه داد که ماجرای را به خاطر داری؟ کاری که آنجا انجام دادیم اینجا داد ... » 🌷این حرف را شهید کاظمی ای زد که در عرصه نبرد هشت ساله و در فتح و در عرصه های نظامی اثرگذار بود، با این وجود حرفی از آن نمی زند و به اشاره می کند ... 🕊 به نقل از سردار نصرالله فتحیان 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
چہ #نجواهایـی داشتی با شهـــــــدا که حکم #خادمی شهدا اینقدر زود تبدیل شد به #هم‌نشینی با شهـدا ...
1⃣4⃣4⃣ 🌷 ✍به روایت از دوست شهید 🌷 🔰کارش این بود که دست بچه ها رو تو دست می ذاشت سال 93 در بود دیدم که با پای برهنه👣 زیر تیغ آفتاب☀️ با چه عشقی از زائرین پذیرایی می کرد. 🔰گفتم : چرا این همه به خودت سختی می دی؟ برو زیر وایسا،می خندید😄 خنده هایی از ته دلـ❤️ 🔰 تمام 15 روز پا برهنه بودکف پاهاش تاول♨️ زده بود سیاه سیاه شده بود 🔰سید تو همه مناطق پا برهنه می رفت جالب بود حتی در هم پابرهنه بود؛می گفت : ممکنه زیر پامون 🌷 باشه ناخواسته توهین بشه ...❌ 🔰هرسال عید می رفت راهیان نور💫 ،می گفتم : اونجا چه خبره ؟چی کار می کنی ؟ بابا بچسب به خانواده، دید و بازدید و ... چقدرمی ری تو اون بیابون ها😕 ... 🔰لبخندی زد😄 و گفت : تو هنوز نمی دونی، همه زندگی من اونجاست ، من اونجاست😍 🔰 در ثبت نام راهیان نور خیلی تلاش می کرد بار رو ببره، خیلی هم هواشون رو داشت می گفت : حتما بشینید پای صحبتهای راوی🎤. 🔰بعد از هم باز بچه ها رو زیر نظر داشت👀 می دید با کی رفیق هستند کجا می رند⁉️دوست داشت کارش رو ببینه که بچه ها از دست نرند🚫 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh