eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31.1هزار عکس
8.9هزار ویدیو
217 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد ... ایام شهادت شهید شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌺 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✅ انتشار برای نخستین‌بار آن کس که داشت نذرِ شهادت شهید شد... 🔹 شهید حاج قاسم سلیمانی : بارها گفته‌ام اگر فقط یک عضو در بدنمان باشد، آماده‌ام آن را تقدیم کنم به دو نفر؛ رهبر معظم انقلاب و سید حسن نصرالله ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 هیچکدام در فکر آن کسی که باید باشیم ....❌❌ ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
میانِ خاک، سر از آسمان در آوردند.. قهرمانان گردان مالک‌اشتر لشکر۲۷ حضرت‌رسولﷺ از راست: شهید مهدی آقاجانی🌷 شهید علی فخارنیا🌷 شهید محسن هرندی🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
اگر‌ کسی، شوق‌ شهادت ‌دارد؛ آن‌ را‌ فعلا‌طلب ‌نکند...! شهادت ‌را در‌ جنگ ‌با‌ آمریکا و ‌اسرائیل از ‌خدا ‌بخواهید... ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
دل‌مان ک نَ ، قلبمان هم برایتان تنگ نه ، جااانمان برایتان فشرده‌شدست تنها یارِ بی‌کسی‌هایمان❤️‍🩹:) ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔺شهید سید حسن نصرالله درمیان رزمندگان ایران در دفاع مقدس ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
اجتماع مراسم تشییع پیکر شهدای مقاومت یکشنبه ۵ اسفندماه۱۴۰۳ ساعت ۱۵ میدان بسیج سرویس ایاب وذهاب هماهنگ‌شده قرارمون 👈 فردا(یکشنبه۵ اسفند) رأس ساعت۱۴:۳۰ 🔴 ،بین میعاد۷و۹ جلوی درب مسجد علی بن موسی الرضا(علیه السلام) 🚩باحضور خواهران وبرادران 🌸☘🌸☘ به مابپیوندید 👇👇👇👇👇👇👇👇 eitaa.com/shahid_bahonarh2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❤ #عاشقانہ_دو_مدافع❤ #قسمت_یازدهم _دفہ ے اول تو دانشگاه دیدمتو... حدودا یہ سال پیش اوݧ موقع همراه د
_رامیـݧ پشتش چیزے قایم کرده بود... اومد طرف مـݧ و بالبخند سلام کرده یہ دستہ گل وگرفت سمت مـݧ _با تعجب بہ بچہ ها نگاه کردم زیر زیرکے نگاهموݧ میکردݧ و میخندیدݧ جواب سلامشو دادم وگفتم:بابت❓❓❓ چند قدم رفت عقب و گفت بابت امروز ک قراره چهره ے منو بکشید اما... _دیگہ اما نداره اسماء خانم لطفا قبول کنید ایـݧ گل ها رو هم بگیرید اگہ قبول نکنید ناراحت میشم _گل هارو ازش گرفتم یہ دستہ گل قرمز بزرگ گل و گذاشتم رو صندلے و کاغذو تختہ شاسے و برداشتم رامیـݧ کلےذوق کرد و پشت سرهم ازم تشکر میکرد _خندم گرفتہ بود بچہ ها ازموݧ دور شدن و هر کس ب کارے مشغول بود فقط مـ ݧو رامیـݧ موندیم ب صندلے روبروم ک ۵-۶متر با صندلے مـݧ فاصلہ داشت اشاره کردم وازش خواستم اونجا بشینہ و در سکوت شروع کردم ب کشیدݧ رامیـݧ شروع کرد بہ حرف زدن اسماء خانم میدونید گل رز قرمز نشانہ ے علاقست❓❓ _با سر حرفشو تایید کردم وقتے بہ یہ نفر میدے ینے بهش علاقہ دارے بہ روے خودم نیوردم و خودمو زدم ب اوݧ راه مـݧ دانشجوے عکاسے هستم و ۲۳سالمہ وقتے مینا گفت یکے از دوستاش استعداد فوق العاده اے تو طراحے داره مشتاق شدم ک ببینمتوݧ شما خیلے میتونید ب مـݧ کمک کنید _حرفشو قطع کردم و گفتم: ببخشید میشہ حرف نزنید شما نباید تکوݧ بخورید وگرنہ من نمیتونم بکشم. بلہ بلہ چشم.معذرت میخوام نیم ساعت بعد کارم تموم شد رامیـݧ هم تو ایـݧ مدت چیزے نگفت ب نقاشے یہ نگاهے کردم خیلے خوب شده بود از جاش بلند شد و اومد سمتم تختہ شاسے و ازم گرفت و با اخم نگاهش کرد بعد تو چشام نگاه کرد و گفت:ایـݧ منم الا❓❓ _با تعجب گفتم بله شبیهتوݧ نشده❓❓ خوب نشده❓❓ خندید و گفت: ینے قیافہ ے مـݧ انقد خوبه❓ واے عالیہ کارت اسماء مینا الکے ازت تعریف نمیکرد تشکر کردم و گفتم محمدے هستم خندید و گفت ݧ هموݧ اسما خوبہ انقد سروصدا کرد ک بچہ ها دورموݧ جم شدݧ و کلے سر و صدا کردݧ و از نقاشے تعریف میکرد....ݧ _و در گوش هم یہ چیزایے میگفتـݧ کلے ذوق کردم و از همشوݧ تشکر کردم هوا کم کم داشت تاریک میشد وسایلمو از روے صندلے برداشتم واز همہ خدافظے کردم _مخصوصا گلهارو بر نداشتم تو اوݧ شلوغے دیگہ رامیـݧ و ندیدم مینا هم نبود ک ازش خدافظے کنم منتظر تاکسے بودم ک یہ ماشیـݧ مدل بالا ک اسمشم نمیدونستم جلوم نگہ داشت توجهے نکردم ولے دستبردار نبود با صداے مینا ک داخل ماشیـݧ بود ب خودم اومد اسماء بیا بالا _إ شمایید مینا جوݧ ببخشید فکر کردم مزاحمہ پیداتوݧ نکردم خدافظے کنم ازتوݧ ایرادے نداره بیا بالا رامیـݧ میرسونتت ممنوݧ با تاکسے میرم زحمت نمیدم ب شما بیا بالا چرا تارف میکنے مسیراموݧ یکیہ اخہ.... رامیـݧ حرفمو قطع کرد و با خنده گفت بیا بالا خانم محمدے _سوار ماشیـݧ شدم وسطاے راه مینا ب بهانہ ے خرید پیاده شد کلے تو دلم بهش بدو بیراه گفتم کہ مـݧ و تنها گذاشتہ ا_سترس گرفتہ بودم .یاد حرفهاے امروز رامیـݧ هم کہ میوفتادم استرسم بیشتر میشد رامیـݧ برگشت سمتم و گفت بیا جلو بشیـݧ در برابرش مقاومت کردم و هموݧ پشت نشستم نزدیک خونہ بودیم ترجیح دادم سر خیابوݧ پیاده شم ک داداشم اردلاݧ نبینتم ازش تشکر کردم داشتم پیاده میشدم ک صدام کرد اسماء❓❓❓ صبور باشيد ،داستان ادامه دارد..... بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh