🔹️ شهید بیضایی قد بلندی داشت. پیکرش زخم های زیادی داشت و توی تابوتی که در معراج شهدا برای تشییع آماده شده بود جا نگرفت. ◇ رفتند تابوت دیگری بیاورند. رفقایش در این فاصله نشستند بالای سرش. ◇ یکی از بچه ها خواست که روضه بخواند. گفت: " محمودرضا دهه محرّم گاهی که کارش زیاد بود، همه ده شب را نمی توانست هیئت بیاید، اما شب روضه حضرت علی اکبر(علیه السلام ) حتما می آمد و دمِ علی علی می گرفت." ◇ این را که گفت دیگر نتوانست ادامه بدهد و زد زیر گریه و یکی دیگر از رفقا شروع کرد به خواندن : خیمه محشر شده، عمه مضطر شده در تب و تابم… ای زینب بیا و ببین؛ که حسین بی علی اکبر شده #مدافع_حرم #شهید_محمودرضا_بیضایی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh

حالا که تموووم خیرها از مسیر سید الشهدا هست، چه قد خوبه امروز و قبل از تاسوعا و عاشـورا با خـودمـون خلوت کنیم وعهد ببندیم!مثل عهدی که تو دل شب حسین و یارانش (ع) با هم و با خدا داشتن🥲🖤 که حواسمون به خودمون باشه وبرای حـال خـوب و رشـد و آگاهـی خودمـون تلاش کنیم و برکت و اثرگذاری روی بچه ها و اهل خونه رو باخیال آسوده بسپاریم به خدا و واسطه اش،حسین علیه السلام ✨💚 ‌ #به_علی_اکبرت_قسم‌‌‌ ‌ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh

🔹 «محرم باران تطهیر دل» ⬅️شهید حاج قاسم سلیمانی: 🍂همان معنویتی که در شب‌های قدر انسان حس می‌کند از مراسم‌ها، همین حس در ایام محرم به انسان دست می‌دهد، همان دگرگونی که در شب‌های قدر اتفاق می‌افتد، از ابتدا تا اربعین امام حسین شکل می‌گیرد. جامعه یک شست‌شوی همه جانبه جسمی و روحی پیدا ‌می‌کند، این از افتخارات شیعه است. #جان_فدا❤ #شهیدالقدس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh

🎥 نذر عباس 🔹 روایت ویژه مادر شهید مصطفی صدرزاده برای رهبر انقلاب از شهادت فرزندش در ظهر تاسوعا ➕ سخنان شهید سلیمانی در وصف شهید صدرزاده #صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh

••🌿 +گفتـم‌بزار‌هـر‌وقـت‌به‌سنِ‌حبـیب‌رسیـدی.. الـان‌برایِ‌شهـادت‌زوده،بمـون‌ُ‌خـدمت‌کن! گفـت:‌لـذتی‌که‌علـی‌اکـبر‌بـرد، حبـیب‌ابـن‌مظـاهر‌نبـرد..! -وآرمان‌عزیزمالذّت‌علـی‌اکبـرگونه راچه‌خوش‌چشیـدی... " #شهیدآرمان‌علی‌وردی " ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ #اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ‌_لِوَلیِّکَ_الفَرَج 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh

من کنار سید نشسته بودم و سید هم طبق معمول شال سبزش را روی سرش انداخته بود و با سوز و گداز خاصی مشغول خواندن زیارت عاشورا و مداحی بود. بعد از اتمام مراسم ناگهان شال سبزخود را بر گردن من گذاشت. با تعجب پرسیدم: این چه کاری است؟! گفت: بگذار گردن تو باشد. بعد از لحظه ای دیدم جمعیت حاضر به سوی من آمدند و شروع کردند به بوسیدن و التماس دعا گفتن. با صدای بلند گفتم: اشتباه گرفته اید، مداح ایشان است. اما سید کمی آن طرف تر ایستاده بود و با لبخند به من نگاه می کرد. #شهید_سیدمجتبی_علمدار🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh

افتادم تو قتلگاه یوماه یوماه....🥀🥀🕯 حسین طاهری یا حسین....🏴🏴 #‌شب‌عاشورا🏴🏴🥀 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh