eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
33.2هزار عکس
11هزار ویدیو
225 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸🍁 🗯اگر #غم هست صبر كن خدا هم هست..🌿 إن كان هناك حزنٌ فاصبراللهُ موجودٌ أيضًا..🌱 #شـهیــــد_مهدی_
🌷 🌸به یاد مرد بی ادعا 9⃣5⃣3⃣1⃣💠راز یک ی شیرین بدون منت :"لباس👕 شستن عوض تعمیر ماشین"🚗تو جبهه قسمت کار میکردم چون هوای جنوب خیلی گرم بود صبح زود تاظهر کار میکردیم ظهر هم میرفتیم استراحت. یه روز ظهر تو هوای گرم یه بسیجی جوانی اومد گفت:اخوی خداخیرت بده ماعملیات داریم ماشین مارو درست کن برم. 💠گفتم الان ظهره خسته م برو فردا صبح🌤 بیاباارامش گفت:اخوی ما عملیات داریم از عملیات میمونیم منم صدامو تند کردم گفتم برادر من از دارم کار میکنم خسته یم نمیتونم خودم یه ماهه لباس دارم هنوز وقت نکرده م بشورم گفت:بیا یه کاری کنیم من شمارو بشورم شماهم ماشین منو درست کن 💠منم برا رو کم کنی هر چی لباس بود مال بچه هارو هم برداشتم گذاشتم جلو تانکر گفتم بیابشور ایشون هم ارام بادقت میشست منم برا اینکه لباسارو تموم کنه کار تعمیررو لفت دادم بعد تموم شدن لباسا اومد گفت:اخوی مادرست شد⁉️ ماشین رو تحویل دادم داشت از محوطه خارج میشد که با برخورد کرد 💠بعد پیاده شد وروبوسی کردن وهم دیگه رو بغل کردن اومدم داخل سنگر به بچه ها گفتم:این اقا از فامیلای حاجی هست حاجی بفهمه پوستمونو میکنه حاجی اومد داخل رو انداختیم داشتیم غذا میخوردیم حاجی فهمید که داریم یه چیزی رو پنهان میکنیم پرسید:چی شده؟گفتم:حاجی اونی که الان اومده بودن؟حاجی گفت:چطور نشناختین؟ایشون مهدی باکری فرمانده لشکر بودن راوی:اقای رضا رمضانی 📚کتاب خداحافظ سردار 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
° #عاشقانہ_شهدا💕 #ﺷﺎﻳـﺪ بهترین لحظہ هایے ﻛہ با ﻫـﻢ ﺩﺍﺷﺘـﻴمـ🍃 نمازاے دو #نفره مون بود...📿😍 #ﺍﻳݧ کہ
🕊🌾🕊🌾🕊🌾🕊 ✍روایت_شهداء⚘🍃🌸 🌿چه رازی نهفته در برادران باکری⁉️سه برادر، هر سه شهید، هر سه مفقود . . .👈از راست: شهید که در ایام انقلاب توسط ساواک دستگیر و تکه تکه شد و هیچ‌گاه پیکرش بازنگشت،نفر دوم شهید‌ که در عملیات بدر در جزیره مجنون مجروح شد و وقتی او را در قایق گذاشتند که به عقب برگردانند قایق را با آر پی جی زدند و پیکر مهدی را دجله برای همیشه برد، 🌿نفر سمت چپ هم که در عملیات خیبر در جزیره مجنون شهید شد و وقتی خواستند فقط پیکر او را برگردانند، برادرش مهدی گفت: هر موقع سایر شهداء را برگرداندید او را هم بر می‌گردانیم و پیکر حمید تا به همین امروز مانده است در جزیره مجنون... 🌷 🌷 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
✨ای عاشقان❤ابا عبدالله بایستی"شهادت"را در گرفت 🌱گونه ها از شوقش سرخ🥀 شود و ضربان قلب💞 تندتر بزند. 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
💠 شاهد و ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند. 【امام خمینی(ره)】 ♨️مواظب باش زیر پایت خون است که از خدا خواسته بود↯↯ ⚜وقتی شهید میشه🌷 مثل امام حسین سر از تنش جدا بشه تن او را که آوردند دل همه آتش گرفت💔 🌷 ♨️مواظب باش زیر پایت شهید ابراهیم هادی هست که از خداخواسته بود↯↯ ⚜وقتی شدم مثل حضرت زهرا(س) گمنام باشم. تو بعد از پنج روز مقاومت👊 در برابر دشمن تمام بچه ها رو به عقب برگردوند وتنها👤 در کانال باقی موند بعد از اون دیگه پیکرش برنگشت🚫 و باقی موند 🌷 ♨️مواظب باش زیرپایت خون هست که از خدا خواسته بود↯↯ ⚜وقتی شهید شدم پیکرم⚰ حتی یک وجب از خاک کره زمین را اشغال نکند❌ آب پیکرش رو برای همیشه برد. 🌷 ♨️مواظب باش زیر پایت خون شهید کریم زاده هست که↯↯ ⚜خودش ترک خورده بود. دهانش خشک بود😪 آب گرم اش را بخشید و لب تشنه رفت🕊 🌷 😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
ای گر بگذری بر کوی مهرافشان ❤️ یار ما را گو سلامی✋ دل یاد اوست ... 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
پیکرش⚰ در اروند رود 🗺 ناپدید شد و همانند برادرش👥 حمید ، است😢 های مهم که در آنها حضور داشت:👌 ، ، ۱ #۴خیبر و یکسال 🗓‌ بعد برادرش حمید به رسید🌷 بعد از اینکه در مبارزه تن به تن در#بدر مجروح می شود😢 توسط برادر قمرلو با قایق بطرف نیروهای خودی در شرق دجله🌊 منتقل می شود که یکدفعه قایق حامل پیکرش مورد اصابت آرپی جی💣قرار گرفته و منهدم می شود🔥 و مطهرش خاکستر شده🌷و قطره ناب وجودش به دریا پیوست😔 در عملیات در منطقه رقابیه از ناحیه چشم👁 شد و بفاصله ی کمتر از یکماه🗓در عملیات شرکت کرد و در مرحله دوم2⃣عملیات از ناحیه کمر زخمی شد😱 و با توجه به جراحت هایی که داشت در مرحله سوم به قرارگاه رفت تا برادران را از پشت بی سیم هدایت کند👌 پانزده روز🗓قبل عملیات به مشهد مقدس مشرف شد👌 و از آقا علی بن موسی الرضا(ع) 😇خواسته بود که خداوند توفیق را نصیبش کند 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🍃گلوله ای با سرعت نور بر بدن خسته اش اصابت کرد. مهدی به رسید وهنگامی که پیکرش را با قایق حمل میکردند با اصابت آر پی جی دیگر هیچ چیز از مهدی بجز نامش بر روی این کره خاکی باقی نماند😔 🍃اینبار دریاچه گوی سبقت را از آن خود کرد وچون فرزند خویش را به آغوش گرمش کشید اما زمین ماتم زده بود، آغوش را میخواست. آغوش مردی تاریخی، مردی از جنس فولاد که حتی در سخت ترین شرایط، خم به ابروان هلال ماهش نمی آورد😞 🍃مردی که لبخند برلبش، مسکنی بود برای که مستقیم به قلبشان تزریق میشد و تشویش را می زدود🌹 🍃باز هم بگویم؟ از کدام دردش حرف بزنم؟ جانسوز برادرش؟ مرگ مادرش؟ چشمهای خواهرش؟ یا اینکه با بدن خسته و زخمیش می جنگید و کم نمیاورد. یا محبت اقیانوسی اش؟ یا دلاور مردی جهانی اش؟ یا نظیر ایوبش؟ 🍃چه زیباست بودنش. مهربانیش! دلگرمی ای که از حس وجودش میگیری. تجربه ای که در رفتارش میبینی. موج دریای محبت صدایش. تا چه حد میتوان خوب بود؟ تا حدی که برای در آغوش گرفتنش حتی زمین و دریاچه با هم در جنگ بودند و آن کُلتی که در دستان همسرش است، و تنها یادگار اوست. یادگاری که هنوز عطر دستانش را در خود نگاه داشته است. سلاحی که ساخته و محبت است❣ 🍃بر لبت است ... در دلت غوغاییست... عشق دیدار داری... عاشق ...❤️ 🌱ش.ه.ا.د.ت ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🕊️💛 محله چهره‌اش را پوشانده بود.😳 معلوم بود همان مرد همیشگی نیست☺️. جلو رفت و سلام داد و فهمید شهردار شهر است!😱 ⭕قصه این بود که زن رفتگر محله شده بود. به او مرخصی نمی‌دادند. 😕 🍂می‌گفتند جایگزین ندارند. رفتگر مستقیم رفته بود پیش. 💕 آقا مهدی ❤️خودش جای رفتگر آمده بود سر کار👌. |💫| |🌷| 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📜کلام شهید 🔸انسان كار است. امروز هر چه بگويی فردا از يادش می رود. بنابراين بايستی دائم تذكـ💥ــر داد و مسائل بطور مرتب شود و هی گفته شود. 🔹سلسله مراتب بايد رعايت شود. در جبهه، خودرأيی نيست. هر كس بگويد من، اين تخلف كرده است.. به‌ دور‌ از‌ خودرأیی‌ بودند شهدا‌ صاف‌ و ساده بودند💖🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
: - بهش گفتم:توی راه که بر می گردی,یه خورده کاهو و سبزی بخر. - گفت:من سرم خیلی شلوغه می ترسم یادم بره,.. رو یه تیکه کاغذ هر چه میخوای بنویس,بهم بده. - همان موقع داشت جیبش را خالی می کرد. یک دفترچه یاد داشت  و یک خودکار در آورد گذاشت زمین. برداشتمشون تا چیزهایی که میخواستم تویش بنویسم,یک دفعه بهم گفت: ها! - جا خوردم...!! - گفت:اون خودکاری که دستته مال ! -  گفتم:من که نمیخوام باهاش کتاب بنویسم.دو سه تا کلمه بیشتر نیست. 👈- گفت:نه!کم و زیاد فرقی نمیکنه,بیت الماله! ( خاطره ای از شهید مهدی باکری به نقل از همسر شهید) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🍃گلوله ای با سرعت نور بر بدن خسته اش اصابت کرد. مهدی به رسید وهنگامی که پیکرش را با قایق حمل میکردند با اصابت آر پی جی دیگر هیچ چیز از مهدی بجز نامش بر روی این کره خاکی باقی نماند😔 🍃اینبار دریاچه گوی سبقت را از آن خود کرد وچون فرزند خویش را به آغوش گرمش کشید اما زمین ماتم زده بود، آغوش را میخواست. آغوش مردی تاریخی، مردی از جنس فولاد که حتی در سخت ترین شرایط، خم به ابروان هلال ماهش نمی آورد😞 🍃مردی که لبخند برلبش، مسکنی بود برای که مستقیم به قلبشان تزریق میشد و تشویش را می زدود🌹 🍃باز هم بگویم؟ از کدام دردش حرف بزنم؟ جانسوز برادرش؟ مرگ مادرش؟ چشمهای خواهرش؟ یا اینکه با بدن خسته و زخمیش می جنگید و کم نمیاورد. یا محبت اقیانوسی اش؟ یا دلاور مردی جهانی اش؟ یا نظیر ایوبش؟ 🍃چه زیباست بودنش. مهربانیش! دلگرمی ای که از حس وجودش میگیری. تجربه ای که در رفتارش میبینی. موج دریای محبت صدایش. تا چه حد میتوان خوب بود؟ تا حدی که برای در آغوش گرفتنش حتی زمین و دریاچه با هم در جنگ بودند و آن کُلتی که در دستان همسرش است، و تنها یادگار اوست. یادگاری که هنوز عطر دستانش را در خود نگاه داشته است. سلاحی که ساخته و محبت است❣ 🍃بر لبت است ... در دلت غوغاییست... عشق دیدار داری... عاشق ...❤️ 🌱ش.ه.ا.د.ت ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۳۰ فروردین ۱۳۳۳.میاندواب 📅تاریخ شهادت : ۲۵اسفند ۱۳۶۳ 🥀وضعیت پیکر : جاویدالاثر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh