eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31.3هزار عکس
9.2هزار ویدیو
221 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهید 🍂نبرد شام، مطلع تحقق وعده #آخرالزمانی ظهور است👌 🍂و من و تو👥 دقیقا در این نقطه #ایستاده
🔰مقاومت به اعتبار یا زهرا 🔸تعریف می کرد در دورهٔ دانشکده، یک بار یکی از مقامات مهم به جمع آنها آمده بود👤 می گفت: آمد سخنرانی کرد. وقتی صحبت از حزب الله لبنان در جنگ 33روزه✌️ شد گفت: 🔹ما هم سال ها در برابر مقاومت کرده ایم 💥اما ما این پیروزی ای را که حزب الله در جنگ 33 روزه به دست آورد، هیچ وقت نتوانستیم به دست بیاریم. اگردنبال حزب الله و علت موفق نشدن ما هستید، رمزش این است که آنها (س) دارند و ما نداریم🚫 🔸محمودرضا از قول این شخص درآن جلسه حرف جالب دیگری هم نقل کرد. گفته بود اگر مقاومت، علیه صهیونیست ها عملیات استشهادی انجام می دهند، این روش را از👈عملیات شهادت طلبانهٔ در ایران🇮🇷 الگو برداری کرده اند. به روایت: احمد رضا بیضائی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣7⃣2⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷 🔰بهترین عید🌱 سالهای زندگی من نوروز سال ۹۰ بود. از طرف #یگان_صابرین سفری چند ر
🌴علاقه محمد به حضرت زهرا(س) 🔸روی انگشترش💍 نام حضرت فاطمة الزهرا(سلام الله علیها) نقش بسته بود. محمد علاقه ی زیادی به (سلام الله علیها) داشت. 🔹مادرش میگفت: سیزده شهریور، همان موقع شهادت محمدم🌷 خواب دیدم سرش را بر روی زانوهام گذاشته بعد گفت: (سلام الله علیها) و سرش از زانوهام افتاد ...🕊 راوی: مادر بزرگوار شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#قصه‌ی عشـ❤️ـق از آنجا شـــــروع شد که قصه #غواصـــــان را در گوشمان زمزمـــــه🎶 کردند ... شادی
❤️ غــــ❤️ـــواص به فرمانده اش گفت: اگر رمز را اعلام کردي و تو آب نپريدم، من رو هول بده تو آب! فرمانده گفت اگه نيستي ميتوني برگردي↪️ غواص جواب داد: نه❌ پاي حرف امام ايستادم. فقط مي ترسم دلم گير خواهر کوچولوم☺️ باشه. آخه تو يک حادثه اقوامم رو از دست دادم😔 و الان هم خواهرم را سپردم به همسايه ها تا در شرکت کنم. اروند رود وحشي فرمانده تا داد زد 🌷 غواص قصه ی ما اولين نفري بود که توی آب پريد و اولين نفري بود که به شهــ❤️ـــادت😔 رسيد! من و شما چقدر پاي ايستاده ايم؟😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸 شهید غلامعلی پیچک ... 🌴 سلام، خوش بحالتان، مهر در پرونده اعمالتان خورد و عاقبت بخیر شدید اما، اینجا هوا بد است. دل ها گرفته است و گلوگیر شده اند و خسته ایم از زمانی که امان را از اهالی زمین گرفته است. هشت سال باغیرت✊ جنگیدید برای وجب به وجب این خاک، برای اینکه حقی نشود❌ 🍂اما هشت سال است که با و امید مردم را از زندگی ناامید کرده اند، پدرخانه در مقابل اهل خانه از و خجالت کمر خم کرده است. سفره خالی و دست هایش هم وزن شده اند اما ترازوی عدل، حسرتِ برابری⚖ بر دل دارد. 🌴روی بیت المال حساس بودید که مبادا مدیون شوید☝️و پل صراط پایتان بلغزد اما این روزها را غارت می کنند و بعد از رفتنشان از مرزهای کشور، خبراختلاس هایشان در روزنامه های کشور به یادگار میماند. 🍂زمین های را با کمترین امکانات شناسایی می کردید پاکسازی و را نابود می کردید. حالا ستون پنجم ها، گرا می دهند، دیروز حاج قاسم و امروز 🌷خبر شهادت ها داغ شد بر دل تاریخ📆 🌴رمز عملیات هایتان بود و فرمانده امام زمان اما حالا، دین را قربانی خواسته هایشان کردند و مردم را نشانه گرفته اند که مردم هم از دور شوند و هم از خرما 🍂 وصیت هایتان شد بردیوار اما چادرها خاکی می شود و حجاب ها، سرخی خونتان❣را کدر می کند. آه که که این قصه ی پر غصه گلایه پایانی ندارد .... 🥀شهیدجان، برگرد، بیسیم ات📞 راهم بیاور. حاج و را هم صدا کن...😭بیا و نجات بده. کم کم هم شهر سقوط می کند هم ایمانمان ... 🎋 نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💟محمدرضا هم بود و هم فرمانده سفارش کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند: (سلام الله علیها) ★اونقدر رابطه اش با قوی بود که مثل بی بی شد🌷 💟خمپاره خورد💥 به سنگرش بچه ها رفتند بالاسرش ★دیدند ترکش خورده به چپ و بازوی راستش😔 📚 کتاب خط عاشقی 2 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💢چقدر سخت است، حال عاشقی که نمی داند محبوبش نیز هوایش را دارد یا نه؟😔 🔰یک جمله از دل نوشته هایت را خواندم. حالا سال هاست، دلم به حال خودم می سوزد😓 🔰روزهایی که از خیل جامانده بودی و درد فراق، دلت را به تنگ آورده بود. به روضه های ارباب پناه آوردی. برایِ غربت امام ، اشک ریختی. از ، شهادت خواستی و چه زیبا دعایت مستجاب شد🥀 🔰جانبازِ شهید، برای رسیدن به تو و چون تو زندگی کردن، پاهایم بی رمق و سرزانوهایم، زخمیِ است. مسیر طولانی و نفس اماره، نفس هایم را به شماره انداخته است😞 🔰باید در دفتر زندگی ام، قوانین دهگانه ات را بنویسم و سرمشق روزهای بلاتکلیفی بکنم. می خواهم بغض هایم را در کوله پشتی تنهایی ام بریزم. دلم یک سفر میخواهد به مقصد . 🔰آرزو دارم همانگونه که درکتابت خواندم، راهنمایم شوی و مرا به گلستان ببری. چشم هایم را ببندم و در عاشقان بگشایم. دلِ سوخته، از آتش را با سنگ سرد مزارت تسکین دهم. تسبیح تربتم را در دست بگیرم و آنقدر ذکر (س) بگویم تا نگاهم کنی❤ 🔰باب الحوائجِ جوانان، دست دلم را بگیر، باش .برای این سر به هوا کمی روضه بخوان. در روز که هم امضا شد، برای حال دلم بخوان. بطلب که شوم🌹 ✍نویسنده: 🌺به مناسبت سالروز تولد و شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰سه‌شنبه بود. من به جلسه #قرآن رفته بودم. در جلسه قرآن بودم که به من #زنگ زدند. پرسیدند خانه‌ای؟ گفت
🌷 💠نحوه ی شهادت 🔰هادی برای مبارزه با داعش👹 راهی منطقه شد. او با نیروهای حشدالشعبی چه در کارهای فرهنگی چه کارهای نظامی و دفاعی👊 همکاری نزدیکی داشت. 🔰در حومه ی سامرا،ناگهان صدای انفجار💥 مهیبی آمد،عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی و به آرزویش رسید🕊 خبر رسید که ذوالفقاری مفقود شده و جز لاشه ی دوربین عکاسی اش📸 هیچ چیز دیگری و حتی پیکری⚰ از او به جانمانده است🚫 🔰سه روز از هادی گذشته بود. یقین داشتم حتی شده قسمتی از پیدا می شود👌 چون او برای خودش قبر آماده کرده بود. همان روزخبر دادند در فرودگاه نظامی🛫 ، یک کامیون🚚 آمده که راآورده 🔰بیشتر این شهدا از بودند و در میان آنها یک جنازه وجود دارد که سالم است✅ اما ! وهیچ مشخصه ای ندارد، فقط در دست راست او دو انگشتر💍 است. به یاد هادی افتادم. رفتم و کامیون پیکر شهدا🌷 را دیدم. 🔰خودش بود. اولین شهید🌷 بود که آرام خوابیده بود😭 کمی سوخته بود اما کاملاً واضح بود که هادی است. یاد روزی افتادم که با هم از سامرا به⇜ بغداد بر می گشتیم. 🔰هادی می گفت برای باید از خیلی چیزها گذشت. از برخی گناهان🔞 فاصله گرفت هادی در معرکه و غسل نداشت❌ خودش قبلاً پرچم سیاهی تهیه کرده بود که خیلی ناگهانی پیکرش🌷 را درمیان آن پرچم پیچیدند و در قبر قرار دادند! 🔰ناخواسته کل قبرش سیاه و وصیت📜 شهید عملی شد. به گفته دوستانش یک «یافاطمة الزهرا(سلام الله علیها)» هم بود که آن را روی گذاشتند و به خواست خودش بالای سنگ لحد شهید نوشتند:✍ 🔰اما همه دوستان و آشنایان، بر این باورند که شاید علت این ، ارادت ویژه شهید به حضرت زهرا(سلام الله علیها) بوده✅ چون وقتی پیکر او با این چند روزه پیدا شد، آغاز بود. شبی که او به خاک سپرده شد، 🌙شب اول فاطمیه بود. 🔰هادی کرده بود پیکرش را در ↵سامرا، ↵کاظمین، ↵کربلا و ↵نجف دهند. این وصیت بعید بود اجرا شود. چرا که عراقی‌ها شهدای خود را به یکی از حرمین می‌برند و بعد دفن می کنند. 🔰اما در مورد هادی باز هم شرایط تغییر کرد، ابتدا پیکر⚰ او را به سامرا و بعد به کاظمین بردند. سپس در کربلا و پیکر او تشییع شد. بعد هم به بردند و مراسم اصلی برگزار شد.و درجوار حضرت علی (علیه السلام) درقبرستان به خاک سپرده شد🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
༻﷽༺ 🥀 🍂ذڪرے بہ لبٺ نبوده جز با هر نفسٺ گفتے : زهرا زهرا (س) 🍂هر لحظہ از این داغ دلٺ مےسوزد تو سنگ مزار دارے اما! زهرا... ❤️ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
: 📝 رحیمی از ویژگی‌های اخلاقی و شخصیت و معنوی خاصی برخوردار بوده است 😘 و رعایت ادب 😇، حفظ حرمت دوستان، گفتن و یا علی در ابتداو انتهای مکالمات تلفنی‌اش📞 به جای سلام✅ و خداحافظی ـ اقامه نماز اول وقت👌زبان و خاص و عام بوده است💪   ایشان بسیار انسان محجوب😘 صبور و مهربان😇 بودند و در فضای خانواده 👥 یک الگو برای دیگر فرزندان 👶 بود. ایشان همیشه با همان لبخند ☺️ زیبای‌شان به پدر و مادر خود احترام👌 و دست‌هایش را با رضایتی کامل و عشقی‌ خاص می‌بوسید.✔️   علاقه و تعصب خاصی💪 نسبت به اهل بیت (ع) به خصوص حضرت زهرا (س) ❤️ داشتند و در هر کاری از این بانوی کریمه مدد می‌جوستن🤲و ذکر (س) را همیشه بر لب داشتند.👌   شیفته‌ و دل‌باخته‌ قدوم مقام معظم رهبری ❤️ بوده‌اند و همیشه نگران حالات آقا😔 بودند و به همین دلیل می‌توان او را به حق از جوانان نسل سوم انقلاب نامید.👌   ایشان طبق عادت دیرینه خود به دیدار خانواده‌های👌در روستا‌های محروم می‌رفتند✔️ و برایشان مواد غذایی🛍 و غیره تأمین می‌کرده و بسیاری از این کارهای بعد از😔 آشکار شد و بیشتر کارهای‌شان را فی سَبیلِ اللّهِ انجام می‌دادند❤️👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃سوغات ماه آخر است. شاید هم بهار چشم روشنی‌اش را پیش کش کرده است. آغوش گرم خانواده پذیرای وجودش شد و نامش را نهادند. 🍃به قول مادر، از کودکی به دنبال مادر راهی ها بود و زیر چادر مادر حال دلش را با عشق حسین رو به راه می کرد. پا به پای جسمش روحش هم بزرگ شد و عشق حسین جوانه زد و رشد کرد. صدای ها و های رزمنده حواس دلش را از درس و مشق پرت کرد و راهی شد. 🍃دل عاشقش او را ساکن کرد و همانجا به بزم عاشقی لبیک گفت. می گویند در عملیات ها آنجا که همه چیز قفل میشد دو رکعت نماز به هدیه می کرد و در پایان نماز تمام مشکلات رفع می شد. 🍃می گویند همیشه چشم سرش بسته و با چشم دل را زمزمه میکرده و آنقدر حالش قشنگ بود که هنوز هم فامیل به پیروی از او دعای توسلی جمعی برگزار می کنند. 🍃می گویند ارادت خاصی به داشته و ذکر لبش موقع شهادت بوده است. به گمانم منتظر خوبی بوده که امامش موقع آمده است. 🍃آقا احمد! حال این روزهای ما خوب نیست. خون شهدا شده ایم و خودمان خون به جگر. امام زمان از گناهان ما در ، اشک میریزد و از خدا طلب مغفرت می کند. هوا آلوده‌ی است و همه نفس کم آورده ایم. اینجا دیگری برپاست و ما سخت در محاصره ایم. برگرد و با دوستانت چاره ای کن به حال ... ✍نویسنده : 🌷به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ اسفند ۱۳۴۶ 📅تاریخ شهادت : ۹ آذر ۱۳۶۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت قاسم 🕊محل شهادت : شلمچه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
، علاقه زیادی به سردار سلیمانی داشت/ او صحبت‌های را پیگیری می‌کرد ، بزرگترین افتخاری است که نصیب نرجس شد ، مادر 🌷🕊، اولین شهید عرصه سلامت کشور: نرجس، نسبت به مسائل جامعه واقف بود. در آن زمان، خیلی‌ها سردار سلیمانی را نمی‌شناختند و خود من هم فقط نام ایشان را چند بار شنیده بودم، اما نرجس همواره کار‌ها و سخنرانی‌های شهید سلیمانی را دنبال می‌کرد و حرف‌های ایشان را دلگرم‌کننده می‌دانست. ثابت کرد زندگی فقط در مادیات خلاصه نمی‌شود. برخی از نزدیکان به ما گفتند خواب نرجس را دیدند که با یک دسته گل، سر مزار 🌷🕊 بوده است، در حالی‌که آنان اطلاعی از محبت و ارادت دخترم نسبت به سردار دل‌ها نداشتند. وقتی این چیز‌ها را می‌شنوم دلم آرام می‌گیرد و احساس می‌کنم شهادت واقعاً برازنده نرجس بود.🌷🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh ....🌹🍃