eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
8.8هزار ویدیو
217 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🔹خیمه 🏕ی ماه محرم 🏴زده شد بر دل ماباز نام تو شده #زینت هر محفل ماجز غم عشق 💓تو 🔹ما را نبو
4⃣2⃣3⃣1⃣ 🌷 ♨️سالی که ، محمدتقی سوریه بود. سفراولش بود که 56 روز طول کشید..توی محلمون هرشب🌙 یادی از محمدتقی می کردن و برای سلامتیش می فرستادن.. وبرای سلامتی اون و همه ی مدافعان حرم دعا 🤲می کردن😔 ♨️مخصوصا شبی🌟 که منسوب به حضرت اکبر بود، جوونای مسئولیت میزبانی شام دادن به عزاداران حسینی رو به عهده گرفتن. اون شب🌜 همش حرف بود. چقدر اون شب براش گریه کردیم😢 ♨️یه شب ما سه تا تو حسینیه کنار هم نشسته بودیم، گوشیم📲 زنگ خورد، شماره ی عجیبی بود پیش شمارش 1000بود، بعدگوشی حمیده زنگ خورد، یه شماره شبیه مال من. اونم جواب نداد. بعد هم گوشی محبوبه زنگ خورد. هرسه تا شماره تقریباً شبیه هم بودن، هیچکدوم برنداشتیم. ♨️وقتی خونه اومدم یهو به اومد، نکنه از سوریه بوده باشه!!! به نرگس زنگ زدم و ماجرا رو گفتم. گفت: بله این شماره ها از هستن..کلی خودمو سرزنش کردم که حد نداشت.. دلش هوای خواهراشو کرده بود، اما ما گوشی رو نگرفته بودیم...🌱 ♨️وقتی باز به نرگس زنگ زد، زنداداش بهش گفت که خواهرات خیلی ناراحت شدن که رونگرفتن، ومدام خودشونو سرزنش میکنن، محمدتقی دوباره زنگ زد این بار گوشی روگرفتم و تا تونستم صدقه ش رفتم.. ♨️اون شب✨ها تا اسم میومد اشکمون 😢بی اختیار جاری میشد، به همه می گفتیم تورو خدا دعا کنین، وسالم برگرده و.. صحیح وسالم هم برگشت. ♨️اما شبهای امسال...🍃 تا اسم میاد، باز اشک تو چشمامون حلقه میزنه چون خیلی دلمون براش تنگ 💔شده...😔😢 اما این بار دیگه..خیلی دوره..اون قدر دور که نمی شنویم..گرچه حضورش وحس می کنیم ..ولی.. ♨️اینک دلم 💞به یاد برادر گرفته است شاعر از او بخوان که پر 🦋گرفته است آن را که قیمتِ دیگر گرفته است این شعر ادامه داشت اگر می گذاشت...😭 راوی: نرگس سالخورده 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
💞 🥀روزهای بی ت✨و صدابه نمی رسد😔 نشسته ،به دادم نمی رسد 🍀این روزها گرفته ،غمم بی نهایت است💔 باران🌨 به پای اشک هایم 😭نمی رسد 🥀هی میکنم ،،،اشکم جاری نمی شوداین اشک هم به دادحالم رسد این آسمانی🌫 میشکند خُرد می شود امابه #👣پای هایم نمی رسد❌ 🌷 🌸 🍂 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🚩 #شهادت یعنی، متفاوت به آخر #برسیم و گرنه، #مرگ پایان همه قصه‌هاست … #شهید_حامد_کوچک_زاده🌷 🍃🌹🍃🌹
7⃣4⃣3⃣1⃣🌷‍ 🍃نون والقلم 🔰بی هدف را سیاه 🖤میکردم تا شاید کلمه ای بیابم و در وصف او بنویسم اما نبود، کلمه ای به ذهنم نمی‌آمد معمول کم آورده بودم و ذهن خسته ام دیگر زانوانش قوت نداشت که کم آورد و مقابل این همه کلمه و حرف گفته و خم شد. 🔰دفتر را که ورق میزدم دیدم خیلی هایمان خودمان را کرده ایم یادمان رفته چرا آمدیم وَ بعدها چرا خواهیم رفت!نشانی منزلگاه عشق💞 را گم کردیم ، حافظه هایمان یاری نکرد تا راه را از بر و برسیم به حرم یار. 🔰اصلا شاید برای همین دیگر توان ادامه دادن نداشت و دست به نوشتن نمیرفت ، نشانی یار را گم کردم و در این وانفسای غرق شدم آنقدر که یادم رفت، بودند کسانی که با یک (ع) زانو هایشان قوت گرفت با یک (ع) بلد راه شدند و ندای لبیک سر دادند ، ندایی که می‌گفت عباس های زینب هنوز عرصه را خالی نکردند! 🔰خیلی ها اصلا آمدند تا همین را بگویند ؛ هم یکی!دیگر از پرورش یافته مکتب علی (ع) و کارنامه قبولی و مهر نمی‌گویم چرا که شاگردان این مکتب همه عاشقند 🌸و شرط عاشقی جنون است و مجنون جز در رکاب مشق عشق نمیکند.❌ 🔰حامد نیز بود که عشقی منتهی به نور را در خود پرورید وَ گویی اصلا آمده بود تا در ✨خلاصه شود. آری همین است شرط عاشقی🥀 است. 🎈به مناسبت ایام ولادت🎈 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌳وقتی نفس و هوس جنگ☄ 🍂می شودقلبم 💜به چشم هم زدنی 🌳سنگ می شود 🌳آقا ببخش بس که گرم زندگی 🍂است کمتر برای شما تنگ💔 🌳می شود 💔 🌸🍃 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠انقلاب بیش از #هرچیز برای ما یك ابتلای الهی و یك آزمایش #تاریخی و اجتماعی است و در جریان این ابتلا
5⃣5⃣3⃣1⃣🌷 🔰‍ ۳۹ پاییز 🍂گذشت اما هنوز هم رایحه ی آسمانی🌫 اش شامه ی عشاق💕 را جلا می دهد .. چه کوچه پس کوچه های میان نخل های سر به فلک رسیده باشد چه ۲۴ مزار ابدی سید محمد علی ..... 🔰همان بی ادعا همان فرمانده فاتح ، زیبنده جان جهان ، جهان آرا همان وهب نصرانی زمان از سلاله ی خضرایی و زهرایی ... فخر عرشیان و بر فرشیان و خاکیان .... همان زینت ولادت طلایه دار مقاومت پیشاهنگ شهامت اسوه ی ... 🔰بچه ها اگر شهر آن را پس میگیریم مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند ! راست می گفت .... ۳ خرداد ۱۳۶۱ یادگار اسیرش خونین💔 شهر آزاد شد و ایمان رزمندگان راسخ تر .... چه کرده ام ⁉️ عکس🖼 شهید را دیده ام عکس شهید عمل کرده ام ؟ 🔰فرمانده به خاک شد یا به یاد ؟ عزادار🏴 جهان آرا شدیم یا رهروی جهان آرا؟ شهید پر تردد شد یا مسیرش ؟ راستی ! اگر صغری اکبر نژاد و و سلمانی داشته باشم ، غدیری ام یا سقیفه ای ؟ ۷ مهر ۱۳۶۰ بر فراز آسمان🌫 ، آسمانی شد و خرمشهر داغدار سردار همیشه سرافراز گشت اما مگر غبار نسیان و فراموشی لحظه ای بر جبین مانا و ماندگار دفاع مقدس خیمه میزند ؟ 🔰مگر علم و بیرق تسلیم امان نامه ی یزیدیان می گردد ؟ آینه ی شیدایی است .... مدافعان حرم برات شهادت ز تو ستانده اند ! از ایران ، تا خونین شهر دمشق .... امتداد سرخی شما ، سبزی طلعت ظهور ادخلوها بسلام امنین..... 🔰قطعه ی ۲۴ ردیف ۹۸ شماره ۴۴ هم زنده ای ، با همان طراوت روز های جوانی . تو هم آیه ۱۶۹ آل عمرانی شهادت عزت ابدی است ، شهادت اوج بندگی است ،شهادت هنر مردان خداست ،تو عزیز و بنده و مرد خدایی ! تو همانی که 💓 لک زده لبخندش☺️ را ..... 🔰مگو که در این سینه در نمیگیرد دلم گرفته😔 از این بیشتر نمیگیرد برای گرفتن بهانه ها دارد حدیث درد من این مختصر نمیگیرد مگو برای گرفتن بهانه دیگر نیست دلت مگر برای نمیگیرد ؟ ۷ مهر سالروز شهادت شهید🌷 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
‍ ⚜دلم 💕حسابی بود. حال خسته ام را با خودم بردم تا شفا گیرد. پس از خواهر شاه خراسان و دو رکعت نماز، دل آشفته ام پرکشید سوی 🌸. سوار تاکسی شدم و آدرس امامزاده علی بن جعفر را به راننده دادم. 🖇آرام آرام گلزار قدم برداشتم. بطری های کنار درب ورودی، نشان از قرار همیشگی خسته دلانی بود که برای خلوت به این گلزار می آیند. فضای مسقف پیچیده در چپ و راست که متشکل از شهداست و نورهای سبز🍃 و سرخ، که حاصل تابش نور☀️ خورشید به سقف های رنگ شده شیروانی بود حال خاصی را به انسان هدیه می داد. ⚜ناگهان دستور داد و پایم به سمت راست قدم برداشت.تعدادی دور تا دور مزار نشسته بودند.در ظاهر فضا پر از سکوت بود اما، این سکوت شاهد حرف های دلشان با زین الدین بود. 🖇شهید فرمانده لشکر علی بن ابی طالب و برادرش ، فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشکر علی بن ابی طالب، در کنار هم آرام گرفته بودند.مهدی، فرمانده ای که همیشه خودش اولین نفر بود برای . می گفت: ⚜ «اگر فرمانده نیم خیز راه بره،نیروها سینه خیز راه میرن .اگه تو که بقیه میرن خونه هاشون» آرزوی داشت. عکس دخترش در جیب لباسش بود اما از ترس قرار شد بعد از عملیات آن را ببیند. 🖇به رسم حضرت نمازهای اول وقتش حتی در جاده های جنگ هم ترک نشد. نمازهایش به نیت پیروزی در عملیات ها ،نماز شب هایش، حال خوشش و گریه 😢هایش در باخدا، هنوز هم از خاطرات زیبای به جا مانده در ذهن و رزمنده هاست.خوش به حالش که خدا را شناخت و چه زیبا🌸 او را خرید. ⚜لبانم معطر به خواندن ای، چشمانم خیس از اشکِ حسرت و صدای که مرا به خود آورد و خدایی که در این است... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
❣ 🌳آیا هنـوز مانده را صدا ڪنے 🌹نوبت نشد ڪہ داد دلـم را دوا ڪنے 🌳از شَر نَفس، ام پناهم 🌹نمےدهےپاسخ بہ التمـاس نمےدهے 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 🍁چنـد روز قبـل از به یکے از دوستانـش گفت :"خیلی 💘پر میزند برای (علیه السلام) ، دوست دارم بروم "😭 🍁بعــد از ، ابراهیــم اشتباها" توسـط به سمـت رفـت و طبـق مشهــدی ها دور حـرم طـواف داده شـد .... بعدا" که پیکـر ابراهیـم شنـاسایے شد به شیـراز و بعـد منتقـل شد و پیکر پاڪش در ڪنار شهداے دیگر آرمید. 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 2⃣7⃣#قسمت_هفتادو_دوم 💢و در آغوشش میگیرند... و تو گمان
📚 ⛅️ 3⃣7⃣ 💢 خود را به روى سر مى اندازد.... و مثل مرغ پر کنده پیچ و تاب مى خورد.مى نشیند، برمى خیزد، دور سر مى چرخد، به سر نگاه مى کند، بر سر و صورت و دهان خود مى کوبد، خم مى شود، زانو مى زند، سر را در آغوش مى کشد، مى بوید، مى بوسد، خون سر را با دست و صورت و مژگان خود مى سترد... و با خون خود که از دهان و گوشه لبها و صورت خود جارى شده در مى آمیزد، اشک مى ریزد، ضجه مى زند، صیحه مى کشد، مویه مى کند، روى مى خراشد، گریه 😭مى کند، مى خندد، تاولهاى پایش را به پدر نشان مى دهد، شکوه مى کند، دلدارى مى دهد، اعتراض مى کند، تسلى مى طلبد.... 🖤و را و را به آتش 🔥مى کشد.... بابا! چه کسى محاسن تو را کرده است ؟بابا! چه کسى رگهاى تو را است ؟بابا! چه کسى در این کوچکى مرا کرده است؟ بابا! چه کسى یتیم را کند تا بزرگ شود؟بابا! این زنان را چه کسى پناه دهد؟بابا! این چشمهاى گریان، این موهاى پریشان، این غربیان و بى پناهان را چه کسى کند؟بابا! شبها وقت خواب ، چه کسى برایم بخواند؟ چه کسى بادستهایش را شانه کند؟ چه کسى با لبهایش را بروید؟ چه کسى با بوسه هایش هایم را بزداید؟ 💢چه کسى را بر زانویش بگذارد؟ چه کسى را آرام کند؟کاش مرده بودم بابا! کاش فداى تو مى شدم ! کاش زیر خاك بودم ! کاش به دنیا نمى آمدم ! کاش کور مى شدم و تو را در این حال و روز نمى دیدم.مگر نگفتند به سفر مى روى بابا؟ این بود که میان سر و بدنت انداخت؟ این چه سفرى بود که را از گرفت ؟باباى شجاع من ! چه کسى کرد بر سینه تو بنشیند؟ چه کسى کرد سرت را از تن جدا کند؟ 🖤چه کسى کرد دخترت را یتیم کند؟تو کجا بودى بابا وقتى ما را بر نشاندند؟تو کجا بودى بابا وقتى به ما مى زدند؟تو کجا بودى بابا وقتى کاروان را مى راندند و زهره مان را آب مى کردند؟تو کجا بودى بابا وقتى را از ما دریغ مى کردند؟تو کجا بودى بابا وقتى به ما مى دادند؟ تو کجا بودى بابا وقتى را مى زدند؟ 💢تو کجا بودى بابا وقتى برادرم را به مى بستند؟تو کجا بودى بابا وقتى در ترسناك مى کردند؟تو کجا بودى بابا وقتى را در ظل آفتاب از ما مضایقه مى کردند؟تو کجا بودى بابا وقتى مردم به ما مى 😄⁉️تو کجا بودى بابا وقتى ما بر روى شتر مى رفتیم و ازمرکب و زیردست وپاى شترها مى ماندیم ؟تو کجا بودى بابا وقتى از #پیش_چشمهاى_گریان_ما مى ؟ 🖤تو کجا بودى بابا وقتى بدنهایمان شد و پوست صورتهایمان برآمد؟تو کجا بودى بابا وقتى عمه ام زینب را در سایه شتر خوابانده بود و او را باد مى زد و گریه مى کرد؟تو کجا بودى بابا وقتى عمه ام زینب نمازهاى شبش را مى خواند و دور از چشم ما تا صبح🌥 مى کرد؟ تو کجا بودى بابا وقتى سرش را بر شانه عمه ام زینب مى گذاشت و زارزار مى گریست ؟تو کجا بودى بابا وقتى از غل و زنجیر سجاد مى چکید.. ... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌾 بی همگان به شود،بی تو به سر نمیشود❌ 🌾 عــشق تــ✨ـــو در ❤️بُـوِد غیر تـو جا 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
❣ 🌳آیا هنـوز مانده را صدا کنی 🌹نوبت نشد که داد دلـم را دوا کنی 🌳از شَر ، خستہ ام پناهم نمےدهے😢 🌹پاسخ بہ نگاهـم نمےدهے⁉️ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh