🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍂 🌾یکی از بچه ها شیرینی #تولد بچه اش را آورده بود. 🌾تعارف کردیم #حاجی یکی برداشت. 🌾گفتم:
وقتی فرمانده را #مکبر مےبینم
بیشتر #دلتنگ مردان بےادعا مےشوم
این همان فرمانده ای است که مےگفت:
"کار اگر برای #خداست، گفتن برای چه؟"
و ما همچنان
در پیِ نام و نشان...
#شهید_حسین_خرازی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍همسر شهید : 🌷| یک سالی از #زندگی مشترکمان می گذشت که یکی از دوستانش دعوت کرد، #برویم خانه شان🏡 گفت
🌸همسر شهید
❣بعضی وقت ها که عباس حرف از رفتن و #شهادت می زد،
#دلتنگ می شدم و می گفتم: آخه تو بگو من با این سه تا بچه چی کار کنم؟
❣می گفت: ببین ملیحه من فقط #وسیله هستم، همسرتم، مرد خونه تم، امیدتم، سایه بالا سرتم؛ اما #سرپرست تو #خداست، سرپرست همه ما خداست
❣می گفت: ملیحه! پشت صحنه زندگی من تو هستی که می تونم #فعالانه قدم بردارم
❣اگه من توی خانواده، پشتوانه گرمی نداشته باشم، اگه همسرم، خانواده ام رو نگردونه و مسئولیت بچه ها رو بر عهده نگیره و به کار من خدشه وارد کنه.
مطمئن باش #هیچ_موفقیتی به دست نمیاد
❣اینها رو که می شنیدم یکم #آروم می شدم و تحمل دوریش برام شیرین می شد
#شهید_عباس_بابایی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💞همسر شهید محمد تقی سالخورده: محمدم خیلی دوست داشت زینب #حافظ_قرآن شود. چند روزقبل از رفتنش #زینب
#شهـــــدا🌷
تکیه کن به شـهـــ🕊ــدا
شهــــدا تکیه شان به #خداست
اصلا #کنار گــ🌺ـل بنشینی
بوی گل میگیری 👌
پس #گلستــان کن زندگیت را
با یاد شهــــدا 😍
#شهید_محمدتقی_سالخورده
میخوام مثل تو باشم #رفیقم❣
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
@Ostad_Shojaeفکر 29_22.mp3
زمان:
حجم:
9.06M
#مهندسی_فکر 29
💢اینکه میگن؛
عمر ما به اندازه ی خودِ #خــداست
یعنی چی؟
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
برشی از کتاب #خدای_خوب_ابراهیم 🔰از بزرگان محل و مسجد ماست. کنارش نشستم و گفتم از #ابراهیم برایم بگو
📚برشی از کتاب #خدای_خوب_ابراهیم
🌷گاهی وقت ها با خودم میگویم: چه میشود که شهیدی مانند #ابـراهـیـم اینقدر محبوب شود که کتابش بیش از یک میلیون و دویست هزار نسخه چاپ شود؟!
🌷خدای خوب ابراهیم جوابم را می دهد که اگر بنده خوبی باشی محبتت را در دل مردم می اندازم
همانطور که محبت موسی را در دل فرعون انداختم.
🌷محبت دست #خداست. من و تو کاره ای نیستیم. ما فقط برای او #بنده باشیم، آن موقع خدا جبران می کند.
* إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا *
(به یقین کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی خداوند رحمان محبتی برای آنان در دلها قرار می دهد!) (مریم۹۶)
📚 خدای خوب ابراهیم
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌺🌸عیدتون مبارکا باشه😍🌸🌺
💖 فرا رسیدن #میلاد با سعادت حضرت ام ابیها #فاطمه_الزهرا (س) را محضر مطهر ومنور قطب عالم امکان حضرت "بقیه الله حجت ابن الحسن #مهدی_موعود(عج)" تبریک وتهنیت عرض میکنیم🌼✨♥️✨🌼
💖وهمچنین #روز_زن و #روز_مادر را محضر بانوان کانال تبریک عرض میکنم و امیدواریم خداوند در دنیا زیارت و در آخرت #شفاعت حضرت زهرا را به همه ما مرحمت فرماید ان شاءالله🌺
#تو_را_چه_بنامم
🔸کالای حبفاطمه💖 را
🔹مشتری #خداست
🔸رزق گدای #فاطمه
🔹از دیگران جداست
🔸آری! #بهشت
🔹زیر قدمهای #مادر است😍
🔸وقتی که پای"فاطمه"
🔹بر خاک #کـــربـلاست
#میلاد_حضرت_فاطمه_زهرا مبارکباد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸یکروز با بچه ها👥 مشغول صحبت کردن بودیم. از هر موضوعی بحث می شد که من گفتم من برای بعد از #بازنشستگی
بوسه بر #قرآن
و بر لب دعای سلامتی🤲
در دل چه غوغاييست
#غوغا💗
معامله است ديگر
از جان خود گذشتند
تا #خدا خريدار جانشان شود..
معامله خوبيست👌
سراسر سود
طرف حسابت #خداست....
#شهيد_ابوالفضل_راه_چمنی
#سالروز_شهادت 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#نیمه_پنهان_ماه 1
ﺯﻧﺪگی #شهید_مصطفی_ﭼﻤﺮﺍﻥ
🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد
#قسمت_بیست_وششم 6⃣2⃣
🔮آن شب قرار بود مصطفی تهران بماند، گفته بود روز بعد برمی گردد. عصر بود و من در ستاد نشسته بودم، در اتاق #عملیات. آنجا در واقع اتاق مصطفی بود و وقتی خودش نبود کسی آن جا نمي آمد🚫 اما ناگهان در اتاق باز شد، من ترسیدم فکر کردم چه کسی است که مصطفی وارد شد، تعجب کردم قرار نبود برگردد.
🔮او مرا نگاه کرد گفت مثل این که #خوشحال نشدی، دیدی من برگشته ام. من شب برای شما برگشتم. گفتم نه مصطفی تو هیچ وقت به خاطر من برنگشتی❌ برای کارت آمدی. مصطفی باهمان مهربانی گفت امشب برگشتم "به خاطر شما" از احمد سعیدی بپرس. من امشب اصرار داشتم به اهواز برگردم هواپیما نبود، تو می دانی من در همه عمرم از هواپیمای خصوصی استفاده نکرده ام ولی اصرار داشتم برگردم.
🔮با هواپیمای خصوصی آمدم که این جا باشم. من خیلی حالم منقلب بود💗
مصطفی من عصر داشتم کنار #کارون قدم می زدم احساس کردم این قدر دلم پر است که مي خواهم فریاد بزنم، خیلی گرفته بودم😢 احساس کردم هرچه در این رودخانه فریاد بزنم باز نمی توانم خودم را خالی کنم، مصطفی گوش می داد
🔮گفتم آن قدر در وجودم #عشق بود که حتی اگر تو می آمدی نمی توانستی مرا تسلی بدهی😔 او خندید و گفت «تو به عشق بزرگ تر از من نیاز داری و آن عشق #خداست باید به این مرحله از تکامل برسی که تو را جز خدا و عشق خدا♥️ هیچ چیز راضی نکند. حالا من با اطمينان خاطر می توانم بروم.
🔮من در آن لحظه متوجه این کلامش نشدم. شب رفتم بالا وارد اتاق که شدم دیدم #مصطفی روی تخت درازکشیده🛌 فکر کردم خواب است آمدم جلو و او را بوسیدم. مصطفی روی بعضی چیزها #حساسیت داشت.
🔮یک روز که آمدم دمپایی هایش را بگذارم جلو پایش خیلی ناراحت شد🙁 دوید دو زانو شد و دست مرا #بوسید. گفت: تو برای من دمپایی می آوری؟ آن شب تعجب کردم که چرا وقتی #پایش را بوسیدم تکان نخورد احساس کردم او بیدار است. اما چیزی نمی گوید. چشم هایش را بسته و همین طور بود.
🔮مصطفی گفت: "من فردا #شهید می شوم" خیال کردم شوخی می کند. گفتم مگر شهادت دست شماست⁉️ گفت نه من از خدا خواستم و می دانم خدا به خواست من جواب می دهد ولی من می خواهم شما #رضایت بدهید اگر رضایت ندهید من شهید نمی شوم✘ خیلی این حرف برای من تعجب بود. گفتم ...
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
•به نام او
•که جایگاهش
•قلب من♥️ است
#عشقی متعال
حسی وصف ناپذیر
دل هایی در هم آمیخته 💞
دو دوست، دو همراه👥 دو همسفر و دو #همسر
همسرانی که روح شــــان در هم تنیده شده برای پرواز🕊 دل از هم می ستانند و #دلدار هم میشوند و سرانجام دل هاشان را به دلدار حقیقی دل های عالمیان می سپارند💖 از برای #جاودانگی_عشقشان
⇜مرد ما عمار همت است
⇜و زن، سمیه فطرت
↵اینجا، هم دوشی و هم جوشی و هم خروشی جاریست👌
↵اینجا، لبریز از لطافت ابریشم کلام #خداست.
↵اینجا، قرار خزان🍂 پا بر جاست.
↵اینجا، مقربان #عرش_خدا از میان سادگی ها به پا می خیزند.
↵اینجا، سرزمین آشفته دلانی است که آخرین دوستت دارم♥️ هایشان موسوم گشته به #یادت_باشد.
✍ به قلم: #زهرا_مهدیار
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#سالروز_ولادت🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_مصطفی_صدرزاده ایستاده بر تل قرین (تپه ای مشرف به مرزاسرائیل) 🔸از عملیات سختشان میگوید و از
🌴خودش را #واسطه میدید. واسطهای که باید کارش را کند، سختیها را تحمل کند💪 و بداند که نتیجه دست #خداست.
🌴بله. سختیهای زیادی را تحمل میکرد. ما یک ماشین #پاترول_سفید داشتیم و هر کس که این ماشین را میدید به ما خرده میگرفت😕 که الان زمان پاترول نیست، #بنزین زیاد مصرف می کند، خرج دارد و کلی مشکلات دیگر.
🌴وقتی این حرفها را شنید گفت: این پاترول توانسته چند نفر👥 را که در جاده مانده بودند نجات دهد. گفت ماشینی🚗 در جوی آب افتاده بود و او با این پاترول آن را بیرون کشیده است. ماشین یکی از همسایههایمان در مسیر شمال خراب شده بود. #مصطفی با همین پاترول این ماشین را حدود 90 کیلومتر بکسل کرد تا بجای مطمئنی برسند.
🌴وقتی گفتم که چرا هنوز از این ماشین استفاده میکنی⁉️ گفت که میخواهد با این ماشین به بقیه کمک کند. گفت: خدا این را به ما داده تا بتوانیم #برای_کمک به دیگران استفاده کنیم.
راوی: همسر شهید
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عشــق_بـه_فـرمـانـده ••• ♥️ 🌺اسلحه را سمت #کاوه گرفته بود و تندتند با او حرف میزد. نزدیکتر که شد
با #خنده کاشتی
به دلِ خلق♥️
کاش ها ...
هر انسان
لبخندی از #خـداست
و #تـــو زیباترین لبخنـد خدایی 😍
به وقت #یکم_خرداد
تــولـــدت مبـــارکـــ 🎈🎀
#شهید_سردار_محمود_کاوه
#فرمانده_لشکر_ویژه_شهدا
#سالروز_ولادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh