eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
8.8هزار ویدیو
217 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
8⃣3⃣ #خاطرات_شهدا🌷 #شهید_جهاد_مغنیه #شهید_لبنانی_مدافع_حرم 🌷☘🌷☘ 💠وقتی دل جهاد گرفت . . . ! 🔸جشن ت
7⃣3⃣1⃣ 🌷 🌀 دیدار در مشهد 🌀 🌷 🔸بنی فاطمه گفت دفعه اولی که را دیدم با دوستانش به آمده بود که وقتی متوجه حضور من شدند، آمدند کنارم. 🔹او چهره مرا از جلسات که دیده بود می‌شناخت و به خاطر علاقه اش به اهل بیت و عزاداری به سبک جوانان ایرانی مداحی های مرا دیده و شنیده بود. 🔸آن دیدار خیلی به طول نیانجامید. یادم می ‌آید که موقع رفتن از من خواست حتما سفری به داشته باشم. می‌گفت جوانان لبنانی بسیار به ایرانی ها علاقمندند به خصوص نسبت به حزب الهی ها. 🔹این دیدار گذشت تا اینکه او برای آخرین بار حدودا دو ماه مانده بود به شروع ماه به ایران آمده بود. یکی از دوستانش که می دانست من در فلان تاریخ در خواهم بود هماهنگ کرده بودند که همدیگر را ببینیم. 🔸آن شب ما از ساعت حدودا 2 بامداد تا اذان در حرم بودیم و صحبت‌ کردیم. 🔹در آن دیدار بود که جهاد از ارادتش به مقام معظم و سید حسن برایم حرف زد و دائم می‌گفت می خواهم با مبارزه کنم. 🔸از سبک عزاداری های ما خوشش می‌آمد و بسیار با ارادت نسبت به (ع) صحبت می‌کرد. می‌گفت اگر بشود حتما برای محرم به ایران می‌آیم. 🔹می‌گفت از مداحی محمود خوشم می‌آید و مداحی «اللهم الرزقنا شهادت» را که من خوانده بودم برایش جذاب بود. 🔸شاید به نظر اغراق بیاید و اینکه حالا چون شده این حرف را می زنم ولی باور کنید ذره ای از حرف‌های جهاد نبود و به راستی او لایق بود. 🔺 :(سیدمجید بنی فاطمه) ❤️🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
آقاے_من با این چفیہ #فلسطینے آقاترین #علمدار مقاومت شدے؛ و ما دل‌خوش بہ آن #وعدۀ صادقیم، و لحظہ شمارے مےکنیم تا پایا‌ن آن ۲۵سال، کہ وعده دادے، تا نبودنِ رژیم جعلے و کودک‌کشِ #اسرائیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
حاج احمد #متوسلیان: با #اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد و #عملیاتمان را علیه آنها شروع خواهیم کرد، هرکی با ماست بسم الله هرکس نیست خداحافظ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
یکی از دوستان و همرزمان شهید حسین ولایتی فر نقل می کرد که: وقتی در آن سر و صدا و شلوغی و #هیاهو هم
افتخار نسل ما... #حسین همیشه می گفت:از افتخارات نسل ما اینه که داریم تو #عصر و زمانی زندگی می کنیم که قراره #اسرائیل تو اون دوره و به دست ما #نابود بشه... #شهید_حسین_ولایتی_فر 🌷 #شهید_ترور_اهواز 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠💠 #پیامبران و #مهدویت (12) 3⃣ #فرزندان_ابراهیم علیه السّلام 🔸شاید توجه به داستان فرزندان ابر
❣﷽❣ 💠💠 و (13) 🌐قسمت چهارم و علیهما السّلام ◀️پس از علیه السّلام و هجرت تمدن ساز او، فرزندش علیه السّلام و پس از او فرزند اسحاق به نام علیه السّلام به مقام نبوت رسیده و مأموریت ابراهیم علیه السّلام را بر سر این چهار راه جهان ادامه می دهند. ◀️ علیه السّلام از پیامبران بزرگ الهی بوده که در دوران نبوت خودش مسؤولیت سنگینی را برعهده گرفت و با موفقیت به انجام رسانید. در عظمت او همین بس که لقب را به معنای بنده خدا و به تعبیری دیگر”عبدالله” از خداوند دریافت نمود. ◀️داستان ما و قوم از اینجا آغاز می شود. بنی اسرائیل به معنای فرزندان یعقوب است و ظاهراً جریان از این قرار است که در طراحی ای و در راستای تشکیل ملک جهانی بنا بوده است فرزندان این پیامبر بزرگ با تشکیل قومی خداپرست و در عین حال متحد و منسجم، هسته اولیه ای را تشکیل دهند که بتوانند مأموریت جهانی سازی دعوت خداوند را از سرزمین و انتشار آن را در گستره گیتی به انجام رسانند. ◀️ با این تعبیر نخستین قومی که در معرض این مأموریت خطیر و آزمایش بزرگ الهی قرار گرفت قوم بنی اسرائیل بود که نطفه آن از زمان این پیامبر بزرگ بسته شد. ◀️در مقابل این مأموریت، همچون دیگر مقاطع حساس نبرد و ، شیطان نیز در این برهه دست به کار شد و از حربه قدرتمند و قدیمی خود یعنی میان برادران بهره جست. ◀️یعقوب دوازده فرزند پسر داشت که از آن میان از همان اوان کودکی از دیگران برجسته تر می نمود و کاملاً روشن بود که در صورت ادامه این حرکت او به جانشینی پدر رهبری این قوم را در مأموریت خویش برعهده خواهد گرفت. ◀️ این موضوع دست کم برای یعقوب نبی با توجه به علم و رسالت نبوت نه تنها روشن که تکلیف آور بود. وظیفه حفظ این فرزند برای رهبری قوم و وظیفه حفظ اتحاد میان برادران برای باقی ماندن قوم در این برهه از زمان به امری بسیار صعب تبدیل گشت. ◀️شیطان در میان برادران تخم پاشید و یوسف با تعریف خواب خود برای برادران-که تعبیری جز آینده درخشان وی نداشت-آتش این حسد را شعله ور ساخت. این یکی از مقاطعی است که در جریان دعوت پیامبران الهی، موضوع به عنوان یک موضوع آخرالزمانی مطرح می شود. این جریان تا بدانجا پیش رفت که برادران نقشه قتل یوسف را کشیدند و این گونه پس از تجربه قابیل دوباره خود را در اختیار شیطان و حربه وی گذاشتند و درست در لحظه ای که می رفت با شکل گیری یک قوم متحد و خداپرست به رهبری پیامبر خدا در مناسب ترین سرزمین کار به انجام رسد، شیطان با استفاده از ابزار پرقدرت اختلاف در بنیان های این حرکت ایجاد سستی نمود. 🔻🔻🔻 ... 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰مسلمان و شیعه شدن یک #مسیحی توسط #حاج_عمار 💢بعد از #شهادت حاج عمار وارد مقر قبلی‌اش شدم. رزمنده ا
4⃣4⃣9⃣ 🌷 💠 ماجرای جالب گفت‌وگوی شهید محمدخانی با تکفیری‌ها👹 🔰یکی از 📞 تکفیری‌ها افتاد دست ما. سریع بی‌سیم را برداشتم. می‌خواستم بد و بیراه بگویم. (شهید محمدخانی) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن❌ 🔰گفتم: پس چی بگم به اینا⁉️ گفت: «بگو اگه شما ، ما هم مسلمونیم. این گلوله‌هایی که شما به سمت ما می زنید💥 باید وسط فرود میومد...» 🔰سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما ؟ گفت: «به اون‌ها بگو ما همون‌هایی هستیم که صهیونیست‌ها👹 رو از بیرون کردیم. ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از بیرون کردیم. ما👥 لشکری هستیم از لشکر ✊ 🔰هدف نهایی ما🎯 مبارزه با صهیونیست‌ها و آزادی اول مسلمون ها است. بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت . 🔰بعد از ظهر همان روز #۱۲نفر از تکفیری‌ها تسلیم🏳 ما شدند. می‌گفتند «از شما در ذهن ما یک ساخته اند.». 📚کتاب «عمار حلب» 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠حالا دیگه پشتم شکست... 🔰زمان دفن شهید مدافع حرم محمد علی الله دادی، حاج قاسم سلیمانی کفشهایش را درآورد و قبر شد، یک که سید حسن نصرالله داده بود به شهید، پهن کرد کف قبر 🔰یک مقدار از جیبش درآورد، گفت:گذاشته بودم برای خودم، ریخت کف قبر، آمد بالا، دست گرفت به کمر، گفت: یاحسین قربون اون لحظه ای که گفتی(الان انکسر ظهری...) منم حالا دیگه . پ ن: این شهید بزرگوار به همراه شهید جهاد مغنیه در اثر حمله موشکی به منطقه قنیطره سوریه به رسید. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃❣🍃❣🍃 🌷خانواده #شهید مغنیه به یک #مهمانی خانوادگی بزرگ دعوت بودند. محل مهمانی در منطقه #الغبیری بود
0⃣4⃣0⃣1⃣ 🌷 🔻مروری بر زندگی نامه شهید 🌷 در سال 1991 در لبنان در خانواده ایی مبارز متولد شد. جهاد شهید از خانواده مغنیه می باشد وی یک خواهر و یک برادر به نام های فاطمه ومصطفی داشت. 🌷وی تحصیلات عالیه را در رشته در دانشگاه آمریکایی بیروت یکی از بهترین دانشگاه های خاورمیانه شروع کرد و تنها یک درس باقی مانده بود تا مدرکش را بگیرد که به مقام والای نائل شد. 🌷در طول سال های جنگ داخلی سوریه، حزب الله توانست به کمک ایران و سوریه زیر ساختهای را بدست گیرد و پایگاه مهمی در آن جا دایر کند که این پایگاه شهیدجهاد مغنیه پسر ( فرمانده ارشد حزب الله که در سال 2008 در توافق تبادل اسراء میان اسرائیل و حزب الله آزاد شد.) بود 🌷اولین بار وقتی مردم با چهره جهاد آشنا شدند که او در مراسم ختم والده شرکت کرده بود درست پشت سر سردار ایستاده بود و به مهمانان میگفت. گاهی شانه های سردار را می بوسید و سردار گاه بر میگشت و با او نجوا می کرد، رابطه صمیمانه حاج قاسم و این جوان او را در قرار داد. سردار گاه او را به بعضی از مهمان ها معرفی میکرد و آنها با لبخند او را به آغوش می کشیدند. 🌷بر اساس اعلام حزب الله لبنان در 18 ژانویه 2015 سالروز پایان جنگ 22 روزه غزه و شکست اسرائیل در این جنگ گروهی از رزمندگان حزب الله در حین بازدید از شهرک های سوریه مورد حمله موشکی قرار گرفتند و به مقام والای شهادت نائل شدند. این شهید بزرگوار نیز در بین آنها بود. 🌷 ۹۸ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
‍ 💠مقابله با ظلم 💢عملی ترین ایدئولوژی که در رفتار احمد دیده میشد بود. اجازه نمی داد❌ به کسی تعدی شود یا کسی مورد قرار گیرد. از ظالم متنفر😠 بود. 💢در بین ظالمان و غاصبانِ عالم👹 را در رأس می دانست و به عنوان رژیم جعلی که به خاک کشورش کرده بود از اسرائیل متنفر و بیزار و عاشق مبارزه با بود. 💢نسبت به تضییع حقوق خود و دیگران بود👌 و اجازه نمی داد کسی حقش را ضایع کند. مقابل کسانی که به او و سایرین اهمیت نمی دادند، می ایستاد. در هیچ موضوعی در برابر ظلم به سکوت نمی کرد🚫 💢 پایبند به حفظ کرامت انسانی بود✅ و این کرامت را هم برای خود و هم برای رعایت می کرد. 📚ملاقات در ملکوت 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢در 20 سالگی جذب #سپاه شد. دوره‌های #تکاوری را پشت سر گذاشته بود✅ محل خدمت #حسین بعد از گذراندن دوره
افتخار نسل ما... #حسین همیشه می گفت:از افتخارات نسل ما اینه که داریم تو #عصر و زمانی زندگی می کنیم که قراره #اسرائیل تو اون دوره و به دست ما #نابود بشه... #شهید_حسین_ولایتی_فر 🌷 #شهید_ترور_اهواز 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانه 💖 ❣نگاهی انداخت به سر تا پای اتاقم🚪 و گفت : چقدر آینه!! از بس خودتون رو میبینین این قدر #ا
🔰ماجرای جالب گفت‌وگوی شهید #محمدخانی با تکفیری‌ها 🔸یکی از بی‌سیم‌های📞 تکفیری‌ها افتاد دست ما. سریع #بی‌سیم را برداشتم. می‌خواستم بد و بیراه بگم. عمار(شهید محمدخانی) آمد و گفت که #دشمن را عصبانی نکن❌ 🔹گفتم: پس چی بگم به اینا⁉️ گفت: «بگو اگه شما #مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلوله‌هایی💥 که شما به سمت ما می زنید باید وسط #اسرائیل فرود میومد...» 🔸سوال کردند شما کی هستید❓ و چرا با ما #می‌جنگید؟ گفت: «به اون‌ها بگو 👈ما همون‌هایی هستیم که #صهیونیست‌ها رو از لبنان بیرون کردیم🚫 👈ما همون هایی هستیم که #آمریکایی ها رو از عراق بیرون کردیم. 👈ما لشکری هستیم از لشکر #رسول_الله... 🔹 #هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیست‌ ها و آزادی قبله اول مسلمون ها #مسجدالاقصی است... 🔸بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت #اذان. بعد از ظهر همان روز ۱۲ نفر از تکفیری‌ها👹 تسلیم ما شدند. می‌گفتند «از شما در ذهن ما یک #کافر ساخته اند.» 📚کتاب «عمار حلب» #شهید_محمدحسین_محمدخانی 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣﷽❣ 📚 1 ﺯﻧﺪگی 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد 1⃣ 🔮دخترم قلم را در میان انگشت هایش جابه جا کرد و بالاخره روی کاغذی که تمام شب مثل ميت به او خیره مانده بود نوشت📝 «از بدم می آید» با همه ی غمی که بر دلش بود خنده اش گرفت؛ آخر مگر کسی هم هست که از جنگ خوشش بیاید چه می دانست! حتما نه‼️ 🔮خبرنگاری کرده بود؛ شاعری هم، حتى كتاب📕 داشت، اما چندان دنیا گردی نکرده بود. لاگوس را در آفريقا می شناخت؛ چون آنجا دنیا آمده بود و چند شهر اروپایی را، چون به آن جا مسافرت می رفت. بابا بين و ژاپن مروارید تجارت می کرده و آن ها خرج می کردند؛ هرطور که دلشان می خواست. با این همه، او آن قدر بود که بداند لبنان برای جنگ همان قدر حاصل خیز است که برای زیتون و نخل🌴 هر چند نمی فهمید چرا. 🔮نمی فهمیدم چرا مردم باید هم را بکشند. حتی نمی فهمیدم چه می شود کرد که این طور نباشد، فقط غمگین بودم😔 از جنگ داخلی، از مصیبت. خانه ما در صور زیبا بود، دو طبقه با حیاط و یک بالکن رو به دریا که بعدها خرابش کرد. شب ها در این بالكن می نشستم، گریه می کردم و می نوشتم. از این جنگ که از اسلام فقط نامش را داشت📛 با دریا حرف می زدم، با ماهی ها، با آسمان. 🔮این ها به صورت شعر و مقاله در روزنامه📰 چاپ می شد، اسم مرا پای همین نوشته ها دیده بود و من هم اسم او را شنيده بودم فقط همين. درباره اش هیچ چیز نمی دانستم، ندیده بودمش. اما تصورم از او آدم جنگ جوی بود که شریک این جنگ بود. 🔮ماجرا از روزی شروع شد که سید محمد غروی، روحانی شهرمان پیشم آمد و گفت: «آقای می خواهد شما را ببیند که من آن وقت از نظر روحی آمادگی دیدن کسی را نداشتم؛ مخصوصا این اسم را😞 سید غروی خیلی اصرار می کرد که آقای موسی صدر چنین و چنانند و خودشان اهل مطالعه اند... و می خواهند شما را ببینند. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh