eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31.1هزار عکس
8.9هزار ویدیو
217 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷🍃 ✔️در #ازدواج بسیار سختگیر بود؛ خواهرش، همسرش را به او معرفی کرد و بعد از صحبت کردن متوجه شد که #ه
#خاطرات_ماندگار 🔸یکی از کارهایی که خیلی دوست داشتم #نماز خواندن پشت سر آقا مهدی بود😍 ما حتی نمازصبح را هم #جماعت می خواندیم، اگر یک روز بدون من نماز می خواند ناراحت میشدم🙁 و گله میکردم. 🔹وقتی #مهدی را نمیدیدم مریض میشدم، قلبم درد💔 می گرفت، سردرد می گرفتم ولی وقتی میدیدمش #خوب میشدم، این جور موقع ها می گفت: "فکر کنم مریضی هایت #احساسی هست" 🔸زمانی که #محمدهادی فرزندم بدنیا آمد، مهدی #غسل_شهادت انجام داد، می گفت دوست دارم بچه ام را با غسل شهادت🌷 بغل بگیرم💞 🔹لحظه ای که #صدای محمدهادی را موقع بدنیا آمدنش شنیدم تنها دعایی که بعد از ظهور امام عصر(عج) کردم، دعا برای #شهادت آقا مهدی بود☺️ نمی دانم چرا آن دعا را کردم❗️ مهدی خیلی در کارهای مربوط به محمدهادی #کمکم می کرد، مثل پروانه دورم می چرخید💫 #شهید_مهدی_نوروزی #شیر_سامرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#حاج_حسین_یکتا ♨️بچه‌ها مادریک #دوره_خاصی ازتاریخ هستیم. هر کدوم تون برید دنبال اینکه بفهمید #ماموریت خاصتون در دوران قبل از ظهور چیه⁉️ 💥شما الان #وسط_میدون مینید. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
افتخار نسل ما... #حسین همیشه می گفت:از افتخارات نسل ما اینه که داریم تو #عصر و زمانی زندگی می کنیم
💠بامرام ترین آدم 🌴یادم هست، تو دوره بعد شامگاه همه خسته و کوفته اومدیم سمت آسایشگاه. بعد از اون همه تمرینات سخت😪 تازه باید مثل بچه آدم می رفتیم و پوتین هامون👞👞 را می زدیم 🌴ما نای رو به رو پاهامون رو هم نداشتیم❌ واکس زدن که جای خودش رو داشت تو اون حالت که منتهای آمال ما این بود که بچسبیم به زمین و و .... 🌴 پوتین همه بچه‌ها را برد و واکس زد👞 و اومد نشست روبرویمان👥 آن لحظه احساس کردم آدم روی زمین نشسته روبروی من😍 راوی: حسین کاید خورده سال ۱۳۹۵ دوره آموزشی تبریز 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠بامرام ترین آدم 🌴یادم هست، تو دوره #آموزشی بعد شامگاه همه خسته و کوفته اومدیم سمت آسایشگاه. بعد از
9⃣6⃣1⃣1⃣ 🌷 🔻مادر حسین آقا تعریف میکرد 🔰یکی از آشناها رفته کربلا. بعد از زیارت 🔅امام حسین (ع) میره واسه زیارت 🔅حضرت عباس(ع) دم حرم رو میبینه که تو خواب این حس رو داره ک آقایی ک وسط ایستاده👤 حضرت عباس (ع) هستند و دو نفر👥 هم طرفین حضرت بودن و با صورت . 🔰این خانم شروع میکنن از حضرت عباس (ع)  خواستن. حضرت هم میفرمایند: که چرا از نمیخوایین⁉️ خانم میگن بله قبل از اینکه محضر شما برسم پیش (ع) بودم و درخواست کردم از ایشون☺️ 🔰حضرت عباس(ع) می‌فرمایند: نه❌ این رو میگم و با دست اشاره میکنن به فرد کناریشون👥 خانم بر می‌گردن به سمت اشاره ی حضرت و فر رو میبینن... 🔸تو همنشینی هات با ما رو هم سفارش کن حسین جان....😔 🔰ارتباط خاصی با علی الخصوص شهید هادی🌷 داشت و با کتاب 📙 خیلی مانوس بود. 🔰دائم از می گفت و کتاب هایی📚 که در مورد بودند برام می خرید تا مطالعه کنم. انگار دوست داشت ذهنم💭 رو آماده کنه. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
• @shohadaiyam •.attheme
412.6K
📲 • 🔻تم_های_جذّاب_ایتا😍👇 ✓ مذهبی ✓ شهدایی عاااالی تر👌 از تلگرام به ما بپیوندید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1214906384Cdb15194a25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحہ ۲۹ استاد پرهیزگار .MP3
961.1K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه بقره✨ #قرائت_صفحه_بیست_ونهم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
واقعا کی فکرش رو میکرد ادامه راهتان اینقدر #سخت باشد بعد از شما #غرق شدیم در روزمرگی هایمان و گیر کردیم به سیم خاردار #نفس #دعایمان_کنید #شهید_مرتضی_عطایی🌷 #شهید_مصطفی_صدرزاده🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_3438779.mp3
4.04M
🔻ختم چله کلیمیه 💐قرائت زیارت آل یاسین بہ نیابت از شهدا 👈جهت تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان(عج) 🌱 سَلامٌ عَلےٰ آلِ یٰاسینْ ... 🌹 🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#عاشقانه_‌شهدا 💞 ❣روزی که #مهدی می‌خواست متولد شود، ابرهیم زنگ زد☎️ خانه خواهرش. از لحنش معلوم بود خیلی بی‌قرار💓 است. #مادرش اصرار کرد بگویم بچه‌ دارد به دنیا می‌آید. گفتم: نه❌ ممکن است بلند شود این همه راه را بیاید، بچه هم به دنیا نیاید. آن وقت باز باید #نگران برگردد... ❣مدام میگفت: من مطمئن باشم #حالت خوب است؟ زنده‌ای هنوز؟ بچه هم زنده است⁉️ گفتم: خیالت راحت همه چیز #مثل_قبل است. همان روز، عصر مهدی به دنیا آمد😍 و چهار روز بعد #ابراهیم آمد... ❣بدون اینکه سراغ بچه برود🚷 آمد پیش من گفت: #تو حالت خوب است ژیلا؟😍 چیزی کم و کسر نداری بروم #برات_بخرم؟! گفتم: احوال #بچه را نمی‌پرسی⁉️ گفت:‌ تا خیالم از #تو راحت نشود نه!😉❤️ ❣وقتی به خانه می‌آمد🏘 دیگر حق نداشتم کاری انجام دهم🚫 همه کارها را #خودش می‌کرد. لباس‌ها را می‌شست، روی در و دیوار اتاق پهن می‌کرد. #سفره را همیشه خودش پهن می‌کرد. جمع می‌کرد تا او بود، نود و نه درصد کارهای خانه #فقط_بااو بود. #شهید_محمدابراهیم_همت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh