eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31.1هزار عکس
9هزار ویدیو
219 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
☘ از استرس جونم داشت به لبم میرسید تو دلم گفتم خاک بر سرت حداقل قبلش با پسره هماهنگ میکردی ضایع نکنه مشروطت کنن استاد رو صورتش ماسک زده بود و به ورقه ی تو دستش خیره بود اولین نفری که اسمش خونده میشد هم ابتکار بود ای لعنت به من ای لعنت به شانسم یه جایی هم نشسته بود که هر چی ایما و اشاره هم میکردم نمیفهمید پاک کن تو دستم له شده بود از بس که از اول کلاس فشارش داده بودم از استرس یهو یه فکری به ذهنم رسید وقتی مطمئن شدم استاد سرش تو ورقه ی تو دستشه پاک کن تو دستمو یجوری که استاد نفهمه پرت کردم سمت ابتکار ابتکار خم شد پاک کن رو گرفت تو دستش زدم تو سرم و تو دلم گفتم خاک تو سرت ابتکار سرتو بلند کن پاکن بخوره تو ریز کیسه های ناقل عصبی مغزت ‌ جملم تموم نشده بود که سرشو برگردوند به استاد نگاه کردم و بعد یه دستمو گذاشتم رو رو بینیم و چوری که فقط لبام باز و بسته شه با زار گفتم _هیسسسس هیچی نگووو تو رو خدا هیچی نگووو! محمد حسام که تو بهت بود به اطرافش نگاه کرد همه ی بچه ها نگاشون به ما بود ای خاک بر سرم همه ی ابرو وحیثیتم ب خاطر این رفت. دوتا دستمو زدم تو سرم نزدیک بود اشکم در بیاد که استاد گفت : +خیلی خب ..‌ محمد حسام ابتکار ۱۹.۲۵ سارا احدی ۱۶ بیتا بهبهبانی ۱۳.۷۵ بچه ها همه به هم نگاه میکردن اونا که میدونستن محمدحسام اون روز غیبت کرده براشون عجیب شده بود که چرا نمره داره ... استاد به اسم من که رسید سکوت کرد سرشو اورد بالا و دنبال من گشت ... دستمو بردم بالا که پیدام کنه تو چشام زل زد و گفت +خب؟تو چرا امتحان ندادی؟ قلبم داشت از جاش کنده میشد نه میتونستم دروغ بگم نه میتونستم راستشو بگم بعد از چندثانیه سکوت بالاخره گفتم _شرمنده استاد نمیتونستم +چرا نمیتونستی؟ _به دلایلی ... +اها ... منم به دلایلی برات صفر رد میکنم. محمد حسام با بهت برگشت سمت من ... پسره ی عقل کل تازه فهمیده بود جریان چیه استاد از اسم من رد شدو رفت سراغ بقیه ‌..‌ یه نفس عمیق کشیدم و سرم رو گذاشتم روی میز. خوندن نمره ها که تموم شده بود استاد کیف چرمیشو باز کرد و ورقه هاشو ریخت توش و از کلاس خارج شد . انقدر که تپش قلب داشتم نمیتونستم نفس بکشم‌ یکی نبود بهم بگه اخه خنگ خدا تو که جرئت این بازیارو نداری چرا میکنی . وای اگه پشتم چرت و پرت بگن .. اگه بگن اینا باهم.... اگه بگن مذهبیا اینجورین ... اینا که چیزی نمیدونن وای خدایا چه غلطی کردم . چرا قبل از از انجام هیچ کاری فکر نمیکنم. چرا کاری میکنم ک پشیمونش نابودم کنه .‌‌. حالا با صفری که رفت جلو اسمم چیکار کنم ... رفتن استاد از کلاس همانا و شروع شدن زمزمه های بچه های کلاس همانا ... بلند بلند میخندیدن و یه چیزایی میگفتن. صدای ضربان قلبم تو سرم اکو میشد سرمو اوردم بالا که با قیافه ی بهت زده ی حسام و دوستاش رو به رو شدم . اینارو که دیدم حالم بدتر شد محمد حسام گفت +خانم دهقان فرد .. کیفمو گرفتمو با عجله دوییدم سمت حیاط.تحمل اون جو خفقان اور واسم خیلی سخت بود نمیدونستم با چاهی که توش گیر افتادم چیکار کنم.... طبق معمول راه حلی جز بابا پیدا نکردم .... بلافاصله یه تاکسی گرفتم و رفتم سمت گلزار .....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🔅السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ... 🌱سلام بر تو ای مولایی که یک لحظه ما را فراموش نمیکنی و دستان مهربانت همیشه پشت و پناه ماست... 📚زیارت امام زمان در روز جمعه_مفاتیح الجنان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نهج البلاغه حکمت 139 - تناسب امداد الهى با نياز انسان وَ قَالَ عليه‌السلام تَنْزِلُ اَلْمَعُونَةُ عَلَى قَدْرِ اَلْمَئُونَةِ🌹🍃 و درود خدا بر او، فرمود: كمك الهى به اندازه نياز فرود مى‌آيد 🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸جلوگیری از اتلاف‌وقت به سبکِ فرمانده‌ی شهید |هر موقع نماز صبح یا قبل از آن، به چادرِ مهدیه‌ی گردان می‌رفتم؛ می‌دیدم آقا مجید داره قرآن تلاوت می‌کنه... نشسته بودیم به انتظارِ شروعِ جلسه. حاج مجید گفت: حالا که بیکار نشستیم، نباید الکی حرف بزنیم... رفت و چند تا قـرآن آورد و بین بچه‌ها پخش کرد. دورِ هم نشستیم و قرآن خوندیم... هم قرآن خوندیم و هم وقتمون تلف نشد... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید حاج‌مجید زینلی 📚منابع: بنیاد حفظ و نشر ارزش‌های دفاع‌مقدس/ پرتال فرهنگی راسخون ●واژه‌یاب: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تل اویو سقوط کرد.. عجب کتابی رو رهبری در دست گرفته 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
آنان که به من بدی کردند ، مرا هشیار کردند ! آنان که از من انتقاد کردند ، به من راه و رسم زندگی آموختند . آنان که به من بی‌اعتنایی کردند ؛‌ به من صبر و تحمل آموختند . آنان که به من خوبی کردند ، به من مہر و وفا و دوستی آموختند . . پس خدایا به همه‌ی آنانی که باعث ‌تعالی دنیوی و اخروی من شدند ، خیر و نیکی‌ ِدنیا و آخرت عطا بفرما :) شہیدمصطفی‌چمران🌱 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خانواده ی شهدای طریق القدس امروز ب اصفهان رفتند تا با شرکت در ویژه برنامه طریق القدس و چهلم سردار زاهدی و همسنگرانش ک در حمله ی موشکلی اسراییل ب کنسولگری ایران در دمشق ب شهادت رسیدند، باهم پیمان ببندند ک راه پدرانشان را ادامه بدهند 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh