eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31.1هزار عکس
9هزار ویدیو
219 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️قسمت شصت و شش❤️ . از استاد تا باغبان دانشگاه ایوب را می شناختند. با همه احوال پرسی می کرد، پی گیر مشکلات مالی آنها می شد. بیشتر از این دلش می تپید برای سر و سامان دادن به زندگی دانشجوها. واسطه آشنایی چند نفر از دختر پسرهای دانشکده با هم شده بود. خانه ما یا محل های اولیه بود یا محل آشتی دادن زن و شوهرها.😍 کفش های پشت در برای صاحب خانه بهانه شده بود. می گفت: "من خانه را به شما اجاره دادم، نه این همه آدم" بالاخره جوابمان کرد. با وضعیتی که ایوب داشت نمی توانست راه بیفتد و دنبال خانه بگردد. کار خودم بود. چیزی هم به نمانده بود. شهیده و زهرا کتاب های درسی را که یازده سال از آنها دور بودم، بخش بخش کرده بودند. جزوه های کوچکم را دستم می گرفتم و در فاصله ی این بنگاه تا آن بنگاه درس می خواندم. ☺ . ❤️قسمت شصت و هفت❤️ . نتایج دانشگاه که اعلام شد، ایوب بستری بود. خریدم و رفتم بیمارستان. زهرا بچه ها را آورده بود ملاقات. دست همه بود حتی ایوب. خودش گفته بود دیگر برایش کمپوت نبرند. کاکائو بیشتر دوست داشت. روزنامه را از دستم گرفت و دنبال اسمم گشت چند بار اسمم را بلند خواند. انگار باورش نمی شد، هر دکتر و پرستاری که بالای سرش می آمد، روزنامه را به او نشان می داد. با ایوب هم دانشگاهی شدم. او ترم آخر مدیریت دولتی بود و من مدیریت بازرگانی را شروع کردم. روز ثبت نام مسئول امور دانشجویی تا من را دید شناخت: "خانم غیاثوند؟درست است؟" چشم هایم گرد شد: "مگر روی پیشانیم نوشته اند؟" -نه خانم، بس که آقای بلندی همه جا از شما حرف می زنند. می نشیند می گوید شهلا، بلند می شود می گوید شهلا😍 من هم کنجکاو شدم. اسمتان را که توی لیست دیدم، با عکس پرونده تطبیق دادم. خیلی دوست داشتم ببینم این خانم شهلا غیاثوند کیست که آقای بلندی این طور از او تعریف می کند. 😍 بامــــاهمـــراه باشــید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
از این به بعد انشاءالله ساعت ۲۱ با رمان شهید درخدمتتون هستیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام زمانم 🌺🌾 با یاد تو میخوابم 😴 در خواب تو را بینم 😍 از خواب چو برخیزم اول توبه یاد ایی ✨💫 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋ *اِفطارِ سُرخ...*🕊️ *شهید محمد طائی*🌹 تاریخ تولد: ۳۰ / ۳ / ۱۳۳۳ تاریخ شهادت: ۱۳ / ۹ / ۱۳۵۹ محل تولد: قلعه دختر،کرمان محل شهادت: کردستان-مهاباد *🌹راوی← ماه مبارک رمضان بود🌙غذایی را که برای افطارش آورده بودند🍛 برداشت و حرکت کرد🍛 آن روز حقوق هم گرفته بود💰 وقتی به خانه‌ یکی از مستمندان رسید🍂 تمام حقوقش را روی قابلمه‌ غذا گذاشت💰 در زد🚪 در باز شد🔓 مردی ظاهر شد پول و غذا را به او داد🌙همرزم← محمد تیری به شکمش خورده بود🥀گاهی به هوش می‌آمد و دوباره از حال می‌رفت🥀 قرار شد به ارومیه منتقل شویم🚁 چهار ساعت بعد هلی‌کوپتر رسید🚁 ما را انتقال دادند🚁 کیسه‌ خون را به دستش وصل کردند🥀چیزی نمی‌گفت، حتی ناله هم نمی‌کرد🍂ولی از حالت چهره‌اش می‌توانستم بفهمم که درد می‌کشد🥀هلی‌کوپتر به پرواز در آمد🚁 لحظه به لحظه حال محمد بدتر شد🥀رنگ صورتش تغییر کرد🥀نگاهش را به من انداخت و گفت‌: ضعف شدیدی دارم🥀کمک کن شهادتین بگویم، روزه بود🌙 روز قبل هم روزه گرفته و افطار چیزی نخورده بود🥀سحر هـم غذای درست و حسابی نبود🥀و به همین دلیل دچار ضعف شد.🥀گفتم: طاقت بیاور، چیزی به ارومیه نمانده🏥 آهسته شهادتین را به زبان آورد و با آرامش با لب تشنه و گرسنه🥀به سوی معبودش پر کشید*🕊️🕋 *شهید محمد طائی* *شادی روحش صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
°🌿💛° ما در مواجهه با مرگ، رسیدن به شهادت و بزرگی را انتخاب کرده ایم... 🌿 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
11.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•🎞🎥•° -- ࢪفیق حواسټ هسټ⁉️ -- 🕊 :࿐❁❥༅••┅┄ ❬🌹أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج🌹❭ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح به مناسبت تولد حاج احمد متوسلیان 🎂🎉 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🍃 فرمانده در سال ۱۳۶۱ رفت و هنوز برنگشته است... 🍃فرمانده ای که آرامش این روزها را از تلاش ها و رشادت های او و امثال او داریم. 🍃 چشم های زیادی منتظر حاج احمد متوسلیان هستند و دلهای زیادی از بی خبری اش پیر شدند... 🍃او هم چون اربابش زیر بار ظلم نرفت. نمی دانم سرنوشتش چون شد یا چون کاروان اسرا اما او نمونه بارز است.حال چه اسیر باشد چه .... 🍃منتظران این قصه بلا تکلیفی ۳۸ ساله هنوز هم منتظرند. ، برگرد و پایان بده به این غم بی خبری. بیا، این انقلاب و این روزها نیاز دارد به تو.... 🍃حاج_احمد، دعا کن. شرمنده نشویم. شرمنده تلاش های تو، دلتنگی ها و بی قراری های خانواده ات. ✍️نویسنده: 🌺به مناسبت سالروز تولد 📅تاریخ تولد: ۱۵ فروردین ۱۳۳۲.تهران 📅تاریخ ربوده شدن: ۱۴ تیر ۱۳۶۱.لبنان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بہ‌قول‌شھیداحمدمشلب:(: اگرنگاھ‌بہ‌نامحرم‌راڪنترل‌ڪنید نگاھ‌خداروزیتون‌میشود . .🔓🌱'! ‹♥️🖇› 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش حمید هست🥰✋ *زبانِ روزه...*🕊️ *شهید حمید رضا دستگیر*🌹 تاریخ تولد: ۳ / ۱ / ۱۳۴۵ تاریخ شهادت: ۱۵ / ۲ / ۱۳۶۷ محل تولد: ایلام محل شهادت: قلاویزان *🌹همرزم← حمید همیشه و در هر زمانی از شبانه روز🌙رزمنده ها رو با وجود خطر در بین راه سوار ماشین میکرد🍂من بهش تذکر دادم که این کار خلافه🥀حمید هم یه داستان برام تعریف کرد واز من قول گرفت تا روزی که زنده ام برای کسی تعریف نکن🍂 او گفت: یه روز هنگام غروب در منطقه عمومی دهلران کنار جاده 🌙به یه بسیجی که شال سبز رنگی به گردنش بود برخوردم💚 توقف کردم واونم سوار شد🚖. انگار که منو میشناخت🍂منو به اسم صدا زد‼️ و یه سری از مشخصات شخصیمو گفت‼️بعدش هم گفت:💚من سید مهدی‌ام بسیجی‌های منو هر کجا دیدی سوار کن و نگران نباش💚بعدش هم بهم دست داد🍃و از ماشین پیاده شد🚖 گرمای دستشو حس کردم🌼وقتی به خودم آمدم هر چه اطرافمو نگاه کرده کسی رو ندیدم»‼️( یا صاحب الزمان (عج).»🌼💚» این فرمانده در ماه مبارک رمضان🌙 و با زبان روزه در حالی که سرگرم خنثی کردن مین بود🥀بر اثر انفجار مین💥به شهادت رسید🕊️شدت انفجار به حدی بود که پیکر مبارکش متلاشی شده بود🥀با وجود این که بدنش تکه تکه شده بود🥀اما با خنده ای بر لب✨ به ملکوت اعلی پرواز کرد*🕊️🕋 *شهید حمیدرضا دستگیر* *شادی روحش صلوات* 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh