فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما یک تماس دارید ! :)🙂
#شهید_محسن_حججی
#شهیدانه
#شهدا_شر_منده_ایم ❤️
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج🤲
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
بااینکهسنشکمبودولیخیلیزود شدحافظِ
حاجقاسمسلیمانـیشدجهاددررکابحاجقاسم
اورابهلحاظمعنویدر؛عالیترینمرتبهقرارداد!
بااینکهتازهداماد بودوهمسرشانتظارِ
رفتنبهخانهیِبخترامیکشید؛ترجیحداد
بهجایِرختِدامادی،درکنارحاجقاسمراه
آسمانراانتخابکند((:❤️!
-شهیدوحیدزمانینیا
#شهیدانه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
گردشخـوندرونرگهـٰا؎زندگۍشیرین
اںــتاماریختنانپـٰا؎محبوبشیرینتر..'
#اسیدمرتضیآوینی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کس که میخواهد بداند حال ما را
باید بخواند ماجرای کربلا را 🌧💔
#شهید آرمان علی وردی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🇮🇷|#شهیدمسجدی
🔰پس کی نماز میخوانی؟
🔹با قایق گشت میزدیم. چند روزی بود عراقیها راهبهراه کمین میزدند بهمان.
🔹 سر یک آبراه، قایق حسین پیچید روبهرویمان. ایستادیم و حال و احوال. پرسید: «چه خبر؟» گفتم: «چند روز بود قایق خراب شده بود. حالا که درست شده، مجبوریم صبح تا عصر گشت بزنیم. مراقب بچهها باشیم. عصر که میشه، میپریم پایین، صبحونه و ناهار و شام رو یکجا می خوریم.»
🔹پرسید: «پس کی نماز میخونی؟» گفتم: «همون عصری.» گفت: «بیخود.» بعد هم وادارمان کرد پیاده شویم. همانجا لب آب ایستادیم، نماز خواندیم.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🎧نسخه صوتی🎧
📚رمان دا ⇩⇩⇩
#قسمت_بیست_هشتم
نویسنده: سیده زهرا حسینی
🌷خاطرات #سیده_زهرا_حسینی از جنگ تحمیلی و اوضاع خرمشهر در روزهای آغازین جنگ است.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
شرمنده بابت تاخیر در ارسال و کوتاهی در پیام رسانی در این دو روز
انشاءالله از فردا جبران خواهیم کرد
🙏حلال کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 گله کرد و گفت: «یا صاحبالزمان شما هم به فکر ما نیستید...»
🎤 حجتالاسلام عالی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°ندارههیچکسازحالِتوخَبر💔
السلام علیک یا صاحب الزمان عج 🌹
"اللّھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
بحقحضرتزینبسلاماللّهعلیها"
#امام_زمان
🌸سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عجل الله صلوات بفرست 🌸
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
لباسش رو پوشید کہ بره خونہ نامزدش اما دیدم توے حیاط راه میره و روے کفشش خاڪ پاشیده
گفتم : چرا نمیرے؟ واسہ چی رو کفشت خاک پاشیدے؟
گفت : میخوام از نو بودن در بیاد
شاید کسی نداشتہ باشہ و چشمش بہ من بیفتہ و برنجہ!!!
-شھید نوبخت!
#شهیدانه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh