eitaa logo
نگاره‌هاے امیرعباس
324 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
12 فایل
من نه شاعرم، نه فیلسوف؛ فقط مسافری هستم با چمدانی پر از سؤال... و اینجا، ایستگاهِ به اشتراک گذاشتنِ "حیرت"های من است. "در این دنیای پر زرق و برق، ما محکوم به راستگوی هستیم!" @Amirabbas_norozi✍️
مشاهده در ایتا
دانلود
(۵) 🔺️خیلیا تحت تأثیرش مسلمان می‌شدن… یا شاید واقعاً تشکیلات خودش رو وارد اسلام کرده بود! یکی از مأموریتاش هم کادرسازی بود.
(۶) 🔺️تو مکه نقش «نفر دوم» رو بازی می‌کرد، ولی چشمش به مدینه بود! وقتی داستان هجرت پیامبر پیش اومد، بدجوری به حضرت چسبیده بود. ول نمی‌کرد!
(۷) 🚨یه نکته مهم: (اوس و خزرج مدینه داشتن همدیگه رو می‌زدن، پیامبر رو دعوت کردن که بیاد اوضاع رو آروم کنه. پیامبر هم شرط ایمان رو گذاشتن و مصعبِ ۱۷ ساله رو برای تبلیغ فرستادن. چهار پنج سال هم مردم مدینه منتظر پیامبر بودن!)
(۸) 📈 شب هجرت، وقتی پیامبر از دست مشرک‌ها در تعقیب و گریز بودن و حضرت علی جای ایشون خوابیده بودند... پیامبر تو مسیر دید همین آقا گوشه‌ای وایستاده! ⚠️ به پیامبر چسبید؛ نه می‌شد کنار زدش ـ چون می‌رفت لو می‌داد ـ نه می‌شد با خودش برد ـ چون فردا به عنوان «نفر دوم» معرفی می‌شد‼️
نگاره‌هاے امیرعباس
(۸) 📈 شب هجرت، وقتی پیامبر از دست مشرک‌ها در تعقیب و گریز بودن و حضرت علی جای ایشون خوابیده بودند...
(۹) 🎯هدفش این بود که همراه پیامبر وارد مدینه بشه و جا بیفته. 🚨مردم مدینه هم برای استقبال، بیرون شهر منتظر بودن. ولی پیامبر تحت تعقیب بودن و نباید اجازه می‌دادن این آقا سوءاستفاده کنه. پس زمان‌بندی هجرت عوض شد.😁
نگاره‌هاے امیرعباس
(۹) 🎯هدفش این بود که همراه پیامبر وارد مدینه بشه و جا بیفته. 🚨مردم مدینه هم برای استقبال، بیرون شهر
(۱۰) ⏳️سه روز تو غار موندن. مردم مدینه هم چون پیامبر نیومدن، برگشتن؛ مراسم استقبال پُکید. بعد از چند روز پیامبر رسیدن قُبا... طبق نقشه، هیچ‌کس اونجا نبود.
(۱۱) پیامبر کامل نقشه‌ی اتاق فکر یهود رو خنثی کردن.😍 🔺️بعدش فرمودن تا حضرت علی نرسه وارد شهر نمی‌شن. عامل نفوذی هم دید اوضاع بر وفق مرادش نیست، رفت مدینه و شد رئیس کمیته استقبال!
(۱۲) 🕌 پیامبر اول کاری که کردن دستور ساخت مسجد دادن. این طرف هم سریع روبروی مسجد و خونه‌ی پیامبر، زمین خرید و خونه ساخت!😈 ۲۴ ساعته جلوی چشم پیامبر بود. هرکی می‌اومد پیامبر رو ببینه، اول چشمش به این آقا می‌افتاد!
(۱۳) تا اینکه جبرئیل نازل شد و گفت: «تمام درهایی که به مسجد باز می‌شن باید بسته بشن، جز درِ پیامبر و علی.» ضدحال تاریخی!😁
نگاره‌هاے امیرعباس
(۱۳) تا اینکه جبرئیل نازل شد و گفت: «تمام درهایی که به مسجد باز می‌شن باید بسته بشن، جز درِ پیامبر
(۱۴) 🔺️طرف سریع دستیارشو فرستاد پیش پیامبر که: خواهش می‌کنیم در ما رو نبند! پیامبر: این دستور خداست. دوباره پیغام داد، حداقل یه راه باریکه؟ نه! حداقل یه سوراخ تو دیوار؟ نه و تمام‼️
(۱۵) 🔺️رفتار ظاهریش کاملاً انقلابی: نماز شب طولانی‌تر از پیامبر! قرآن رو با بهترین صوت! روزه دائم!
(۱۶) ❌️ اما وقتی پای جنگ می‌رسید، یا فرار می‌کرد، یا پشت به دشمن می‌کرد رو به مدینه، یا با رفیقش از کوه بالا می‌رفت! (من نمی‌گم؛ قرآن گفته.)