eitaa logo
نگاره‌هاے امیرعباس
324 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
12 فایل
من نه شاعرم، نه فیلسوف؛ فقط مسافری هستم با چمدانی پر از سؤال... و اینجا، ایستگاهِ به اشتراک گذاشتنِ "حیرت"های من است. "در این دنیای پر زرق و برق، ما محکوم به راستگوی هستیم!" @Amirabbas_norozi✍️
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺️پرونده قسمت 2️⃣ ⚫️ عملیات نفوذ یهود در حاکمیت اسلام 💠@Amirabbas_n_ir
(۱) 🔺️از همون اوایل، یه نقشه‌ی نفوذ چیده بودن: یه نفر رو گنده کنن، چرب و نرم، بندازن وسط جمع مسلمان‌ها و سرِ فرصت ازش استفاده کنن! 🚨هدفشون مشخص شده بود؛ یه تاجر جاافتاده و باسواد.🗣 (اون موقع تو مکه سواد مثل گوهر نایاب بود!)
(۲) 🔥بهش دو تا سناریو هم داده بودن: 🅰️هی کنار پیامبر دیده شو، خودتو بچسبون بهش، سلفی بگیر(!) طوری که همه فکر کنن نفر دوم حضرتی! 🅱️یه تشکیلات و باند درست کن، که وقتی اعلام حکومت کردی، آدم‌هات دور و برت رو بگیرن!
(۳) ⚠️شروع نفوذ اون روزها که بزرگان مکه با پیامبر دشمن بودن و بیشتر برده‌ها و جوون‌ها ایمان می‌آوردن، ایمان آوردن یه مرد پولدارِ میانسال، غنیمت حساب می‌شد و روحیه می‌داد. 🔺️طرف هم آموزش‌دیده بود؛ خوب بلد بود چجوری بازی کنه، تو اتاق فکر یهود حسابی تنظیمش کرده بودن.
(۴) 🔺️اسپانسر مسلمان‌ها شده بود، پول خرج می‌کرد، کار راه می‌نداخت. مثلاً بلال حبشی رو پنج برابر قیمت خرید تا از شکنجه نجاتش بده.
(۵) 🔺️خیلیا تحت تأثیرش مسلمان می‌شدن… یا شاید واقعاً تشکیلات خودش رو وارد اسلام کرده بود! یکی از مأموریتاش هم کادرسازی بود.
(۶) 🔺️تو مکه نقش «نفر دوم» رو بازی می‌کرد، ولی چشمش به مدینه بود! وقتی داستان هجرت پیامبر پیش اومد، بدجوری به حضرت چسبیده بود. ول نمی‌کرد!
(۷) 🚨یه نکته مهم: (اوس و خزرج مدینه داشتن همدیگه رو می‌زدن، پیامبر رو دعوت کردن که بیاد اوضاع رو آروم کنه. پیامبر هم شرط ایمان رو گذاشتن و مصعبِ ۱۷ ساله رو برای تبلیغ فرستادن. چهار پنج سال هم مردم مدینه منتظر پیامبر بودن!)
(۸) 📈 شب هجرت، وقتی پیامبر از دست مشرک‌ها در تعقیب و گریز بودن و حضرت علی جای ایشون خوابیده بودند... پیامبر تو مسیر دید همین آقا گوشه‌ای وایستاده! ⚠️ به پیامبر چسبید؛ نه می‌شد کنار زدش ـ چون می‌رفت لو می‌داد ـ نه می‌شد با خودش برد ـ چون فردا به عنوان «نفر دوم» معرفی می‌شد‼️
نگاره‌هاے امیرعباس
(۸) 📈 شب هجرت، وقتی پیامبر از دست مشرک‌ها در تعقیب و گریز بودن و حضرت علی جای ایشون خوابیده بودند...
(۹) 🎯هدفش این بود که همراه پیامبر وارد مدینه بشه و جا بیفته. 🚨مردم مدینه هم برای استقبال، بیرون شهر منتظر بودن. ولی پیامبر تحت تعقیب بودن و نباید اجازه می‌دادن این آقا سوءاستفاده کنه. پس زمان‌بندی هجرت عوض شد.😁
نگاره‌هاے امیرعباس
(۹) 🎯هدفش این بود که همراه پیامبر وارد مدینه بشه و جا بیفته. 🚨مردم مدینه هم برای استقبال، بیرون شهر
(۱۰) ⏳️سه روز تو غار موندن. مردم مدینه هم چون پیامبر نیومدن، برگشتن؛ مراسم استقبال پُکید. بعد از چند روز پیامبر رسیدن قُبا... طبق نقشه، هیچ‌کس اونجا نبود.
(۱۱) پیامبر کامل نقشه‌ی اتاق فکر یهود رو خنثی کردن.😍 🔺️بعدش فرمودن تا حضرت علی نرسه وارد شهر نمی‌شن. عامل نفوذی هم دید اوضاع بر وفق مرادش نیست، رفت مدینه و شد رئیس کمیته استقبال!