💢 آمار بازدید فیلم های غیر اخلاقی مستهجن در جهان
⭕️آمریکاییها بیشترین مشتریان تصاویر پورن هستند، درحالی که نامی از ایران در این لیستِ بلند به چشم نمیخورد
❗️در هر دقیقه بیش از ۵۷ هزار جستجو در مورد پورن انجام می شود! در هر دقیقه بیش از ۲۰۰هزار ویدئوی مستهجن دیده می شود! و ...
در این میان، رتبههای بالاترین کشورهای بازدید کننده از سایت های مستهجن را به ترتیب ببینید:
۱. آمریکا
۲. انگلستان
۳. هند
۴. ژاپن
۵. کانادا
۶. فرانسه
۷. آلمان و...
عدهای بی سواد هم هنوز فکر می کنند مردمِ غرب خیلی با کلاس اند، اصطلاحا چشم و دلشون سیره و براشون عادی شده، ولی غافلاند از این نکته، که آب شور را هرچه بیشتر بخوری، بیشتر تشنه میشوی
در ضمن در این کشورها سند۲۰۳۰ هم اجرا میشه نتیجش رو هم ببینید
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
هدایت شده از یهتدون
🔴 در پی هنجارشکنی مسافران در روز عید سعید فطر در "سد لفورِ سوادکوهِ شمالیِ استان مازندران" مسئول مربوطه که به گفته پلیس، متعلق به بخش خصوص بوده، توسط دادستان عمومی و انقلاب شهرستان سوادکوه شمالی احضار شد.
هدایت شده از یهتدون
📣📣📣خبر رسید که 👇
🔸 در پی هنجارشکنی مسافران در روز عید سعید فطر در "سد لفورِ سوادکوهِ شمالیِ استان مازندران" مسئول مربوطه که به گفته پلیس، متعلق به بخش خصوص بوده، توسط دادستان عمومی و انقلاب شهرستان سوادکوه شمالی احضار شد.
اگر قرار بر احضار مسیولین مکان های تفریحی که در آن اشاعه فحشا و بی بندوباری و تعرض به عفاف و حجاب اجتماعی رخ میدهد باشد، پس نیروی انتظامی و قوه قضائیه الخبر که 👇
در اکثر مکان ها و مناطق تفریحی، و حتی مکان هایی مثل قطار و اتوبوس های متعلق به تورهای گردشگری، زنان آزادانه با لباس های نازک و بدن نما و شال و روسری های افتاده، بدون تذکر و ممانعتی از سوی گردانندگان و مسئولین، در حال عیش و خوشگذارنی هستند.
✍ مـحـمــ🔆ــد
💯 % یهتدونی باشیم 😎 👇
@yahtadoon
هدایت شده از یهتدون
🔴 جوانان حزب اللهی و انقلابی
به این دستگیری و برکناری های بعد از وقوع بزه و فحشا دلخوش نشویم.
این نیست که یک یا چند نفر از سر عیش و نوش و خوشگذرانی کاری کرده باشند. بطور قطع و یقین دستهایی در حال عروسک گردانیست. تا قطع این دست ها آرام نگیرید. اینان به یکبار انجام شدن یک گناه و دستگیر شدن راضین چرا که به تاثیر قبح شکنی یه گناه در سطح اجتماع واقفند.
قبلا گفته ام اینکه بزهی انجام شود سپس نیروی انتظامی و قوه قضائیه وارد عمل شود، درمان زخم های چرکین اجتماع نیست.
بعد از وقوع بزه و اشاعه فحشا فقط مجازات و اجرای حد است که اثر جاری و ساری فحشا را کنترل میکند.
⁉️ اما ٱیا پیشگیری موثر تر و بهتر از مجازات و پرداخت هزینه ی اجتماعی نیست؟
🔸فقط کافیست در مطالبه از مراجع مسئول و ذیصلاح قاطعیت داشته و تا حصول نتیجه، کوتاه نياييم. بیش از این نمیشود و نباید تحمل کرد. دقیقا در زمان دولت اصلاحات، مردم باید اقدام موثر در برابر فحشای رو به رشد را ببینند تا مبارزه با بی بند و باری ( آزادیهای نادرست) مختص دولت های انقلابی و رواج آنها مختص دولت های اصلاحطلب تعریف نشود که در آینده بواسطه ی جابجایی ارزش و ضد ارزش، با شعار آزادی و دیوار کشی، مردم را فریفته و کسب رای کنند.
طرفداران بی بند و باری نیز باید متوجه شوند مردم در زمان دولت های مطلوب ایشان، حتی بیشتر از قبل خواهان و مطالبه گر اسلام هستند. و ببینند تیغ حدود الهی حتی در زمان دولت های لیبرال، سکولار، تیز و فرو آمدنی ست.
✍ مـحـمــ🔆ــد
💯 % یهتدونی باشیم 😎 👇
@yahtadoon
هدایت شده از یهتدون
🔴 بنا بر این 👆 صحبت جناب رییسی، منتشر کننده عکس های سد لفور مازندران باید مورد تشویق قرار گیرد.
و بنا بر همین امر، توییت ها و حرف های پیرامون برخورد با منتشر کننده ی عکس ها، حاشیه سازی یا نا امید سازی بیش نیست.
چرا که حتی احمق ها هم میفهمند بواسطه حضور یک زن و مرد، امر محرمیت نسبت به زن مرد دیگه منتفیست، بنابراین وقوع فحشا رخ داده است، و البته که باز هم حتی احمقها هم میدانند قایقی بدون فضای پوشیده و بر روی آبهای سد بدون حصار، حریم خصوصی نیست، مگر اینکه فضای این سد هم مثل سد لتیان فضای خصوصی آقازاده هایی بوده باشد و مردم خبر نداشته باشند😏
✍ مـحـمــ🔆ــد
💯 % یهتدونی باشیم 😎 👇
@yahtadoon
23.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
افشاگری در مورد جنایات امارات که کمتر به آن توجه شده
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
قسمت #هفتم
شروع ماجرا
سینه سپر کردم و گفتم ...
- همه پسرهای هم سن و سال من خودشون میرن و میان... منم بزرگ شدم ... اگر اجازه بدید می خوام از این به بعد خودم برم مدرسه و برگردم ...
تا این رو گفتم ... دوباره صورت پدرم گر گرفت ... با چشم های برافروخته اش بهم نگاه کرد ...
- اگر اجازه بدید؟؟!! ... باز واسه من آدم شد ... مرتیکه بگو...
زیر چشمی یه نگاه به مادرم انداخت ... و بقیه حرفش رو خورد ... مادرم با ناراحتی ... و در حالی که گیج می خورد و نمی فهمید چه خبره ... سر چرخوند سمت پدرم ...
- حمید آقا ... این چه حرفیه؟ ... همه مردم آرزوی داشتن یه بچه شبیه مهران رو دارن ...
قاشقش رو محکم پرت کرد وسط بشقاب ...
- پس ببر ... بده به همون ها که آرزوش رو دارن ... سگ خور...
صورتش رو چرخوند سمت من ...
- تو هم هر گهی می خوای بخوری بخور ... مرتیکه واسه من آدم شده ...
و بلند شد رفت توی اتاق ... گیج می خوردم ... نمی دونستم چه اشتباهی کردم ... که دارم به خاطرش دعوا میشم ...
بچه ها هم خیلی ترسیده بودن ... مامان روی سر الهام دست کشید و اون رو گرفت توی بغلش ... از حالت نگاهش معلوم بود ... خوب فهمیده چه خبره ... یه نگاهی به من و سعید کرد ...
- اشکالی نداره ... چیزی نیست ... شما غذاتون رو بخورید...
اما هر دوی ما می دونستیم ... این تازه شروع ماجراست ...
.
.
ادامه دارد...
🌷نويسنده:سيدطاها ايماني
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
قسمت #هشتم
سوز درد
فردا صبح زود از جا بلند شدم و سریع حاضر شدم ... مادرم تازه می خواست سفره رو بندازه ... تا چشمش بهم افتاد دنبالم دوید ...
- صبح به این زودی کجا میری؟ ... هوا تازه روشن شده ...
- هوای صبح خیلی عالیه ... آدم 2 بار این هوا بهش بخوره زنده میشه ...
- وایسا صبحانه بخور و برو ...
- نه دیرم میشه ... معلوم نیست اتوبوس کی بیاد ... باید کلی صبر کنم ... اول صبح هم اتوبوس خیلی شلوغ میشه...
کم کم روزها کوتاه تر ... و هوا سردتر می شد ... بارون ها شدید تر ... گاهی برف تا زیر زانوم و بالاتر می رسید ... شانس می آوردیم مدارس ابتدایی تعطیل می شد ... و الا با اون وضع ... باید گرگ و میش ... یا حتی خیلی زودتر می اومدم بیرون ...
توی برف سنگین یا یخ زدن زمین ... اتوبوس ها هم دیرتر می اومدن ... و باید زمان زیادی رو توی ایستگاه منتظر اتوبوس می شدی ... و وای به اون روزی که بهش نمی رسیدی ... یا به خاطر هجوم بزرگ ترها ... حتی به زور و فشار هم نمی تونستی سوار شی ...
بارها تا رسیدن به مدرسه ... عین موش آب کشیده می شدم ... خیسه خیس ... حتی چند بار مجبور شدم چکمه هام رو در بیارم بزارم کنار بخاری ... از بالا توش پر برف می شد ... جوراب و ساق شلوارم حسابی خیس می خورد ... و تا مدرسه پام یخ می زد ...
سخت بود اما ...
سخت تر زمانی بود که ... همزمان با رسیدن من ... پدرم هم می رسید و سعید رو سر کوچه مدرسه پیاده می کرد ... بدترین لحظه ... لحظه ای بود که با هم ... چشم تو چشم می شدیم ... درد جای سوز سرما رو می گرفت ...
اون که می رفت ... بی اختیار اشک از چشمم سرازیر شد... و بعد چشم های پف کرده ام رو می گذاشتم به حساب سوز سرما ... دروغ نمی گفتم ... فقط در برابر حدس ها، سکوت می کردم ...
.
.
ادامه دارد...
🌷نويسنده:سيدطاها ايماني🌷
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI